نصرالله ناصح پور، خواننده ی موسیقی دستگاهی ایران


خواننده و ردیف دان برجسته

موسیقی دستگاهی ایران


نصراله ناصح ‌پور، خواننده و ردیف دان برجسته ی موسیقی دستگاهی ایران، در بخشی کهن از شهر اردبیل به نام اونچی میدان دیده به جهان گشود. پدرش نوازنده ی ساز گارمان بود و مادرش ساز قاوال را می نواخت. از سوی دیگر آوای خوشش از خانواده ی پدری به وی رسیده بود. برای نمونه پسر خواهر پدرش آواز رسایی داشت. در چنین خانواده‌ای بود که وی با موسیقی ریشه دار آذربایجانی آشنا شد و پرورش یافت. ناگفته نماند که خانواده ی وی با آنکه بگونه ای با موسیقی دمخور بودند هیچ گاه در شیفتگی وی به آموختن موسیقی با او یک دل و هم داستان نبودند و چه بسا دنبال کردن آن را بگونه ای که شاید روزی پیشه ی او شود را کاری بیهوده می پنداشتند.

پس از پایان آموزش دبیرستانی به تهران کوچ کرد. در چند آزمون دانشگاهی کامیاب بود ولی سرنوشت او بگونه ای دیگر رخ داد و آن اینکه در آزمون بانک تجارتی ایران و هلند پذیرفته شد و همانجا آغاز به کار نمود. کار کردن در چنین جایی چرخشگاهی در زندگی وی پدید آورد و آن آشنایی با بزرگانی بود که زندگی وی را دگرگون کردند و بستری شدند برای آفرینش هنرمندی یگانه در موسیقی آوازی و دستگاهی ایران.


گوش فرا دهید!
آواز افشاری . ترانه ی همه شب من اختر شمرم
آهنگساز و سراینده: عارف قزوینی
آواز: نصرالله ناصح پور . گروه شیدا
سرپرست گروه: محمد رضا لطفی

آن زمان که در بانک ایران و هلند کار می‌کرد، یکی از کسانی که برای انجام کار بانکی به آنجا می آمد علی اکبرخان شهنازی، نوازنده ی برجسته ی تار بود. در یکی از روزها و پس از پایان زمان کاری، ناصح پور سرگرم خواندن آواز برای همکاران بود که از روی پیشامد علی اکبر خان شهنازی در نزدیکی همانجا بود و آوای خواندن وی را شنید و به سوی در بانک آمد. ناصح پور جوان به سوی در آمد و گفت که زمان کاری بانک پایان یافته است. ایشان در پاسخ گفت کار بانکی ندارم ولی با آن کسی کار دارم که داشت آواز می خواند. ناصح پور جوان می گوید که خودم بودم که می خواندم. علی اکبر خان در پاسخ می گوید که آوای خوشی دارید افسوس اگر که آواز خواندن را پیش کسی به گونه ای درست و پایه ای یاد نگیرید و آن شد که او را با خود به هنرستان آزاد موسیقی ملی به سرپرستی محمد علی امیر جاهد در خیابان ارباب جمشید برد تا آواز ایرانی را نزد سرکار محمود کریمی که در آن زمان آمورگار آواز بود آموزش ببیند.

در نزد محمود کریمی ردیف میانی عبداله دوامی را فرا گرفت و هم گوشه هایی که محمود کریمی از کسان دیگر یاد گرفته بود به مانند گوشه ی صدری در آواز افشاری. شیفتگی به موسیقی و آموختن او را به نشستهای هنرمندان راهبر شد و بدین گونه با رامشگران برجسته ی دیگر موسیقی نیز آشنا شد کسانی چون سلیمان خان امیرقاسمی، سعید خان هرمزی و دیگران. پیوند او با سرکار گرامی هرمزی گونه ای ژرف شد که سرانجامش یک دوستی پایدار بود. به پیشنهاد علی اکبر خان شهنازی و برای آشنایی با ردیف سازی، نشستهای آموزش تار ایشان را سالها همراهی کرد که به گفته ی خودش در شناخت ژرفترش از موسیقی دستگاهی ایران بسیار سودبخش بوده. هم با ردیف سازی میرزا حسین قلی نوازنده ی بزرگ تار آشنا شد و هم با ردیف سازی علی اکبر خان.

در همان روزگار در هر نشست و میهمانی هنری سخن از دانسته های گسترده ی موسیقایی عبداله دوامی بود و او روز به روز خواستش برای دیدار ایشان و یادگیری موسیقی دستگاهی از ایشان بیشتر میشد. در آن روزگار عبداله دوامی در جماران زندگی میکرد. روزی یکی از دوستان ناصح پور که در سازمان برق شمیران کار میکرد ایشان را یافت و اینگونه بود که پایش به خانه ی عبداله دوامی باز شد و ایشان ناصح پور را به شاگردی پذیرفت. در نزد ایشان بود که ردیف پیشرفته ی آوازی ایشان را آموخت و کامیاب به دریافت گواهینامه ی آموزشی موسیقی دستگاهی ایران شد که همان ردیف آوازی عبداله دوامی است.


گواهینامه ی پایان آموزش ردیف آوازی عبداله دوامی


گوش فرا دهید!
دستگاه نوا . آواز: نصراله ناصح پور
تار: غلامحسین بیگچه خانی . نی: محمدعلی کیانی نژاد
گرفته شده در خانه ی سرکار جواد آذر، سراینده


وجاهت توفیقی


شاید برای بسیاری یاد کردن از مادرم در سرگذشت موسیقایی خانواده کمی شگفت انگیز بنماید، بویژه که او هیچ گاه به کار موسیقی نپرداخته است ولی چنان بودن و هستی او در پدید آمدن زندگی موسیقایی خانواده درخور دیده شدن و کارساز بوده که دوست داشتم از او نیز یادی کرده باشم.

رومن رولان: من آنان را که به نیروی اندیشه یا زور بازو به پیروزی می رسند، قهرمان نمی نامم. برای من قهرمانان دریادلانند.

 

گردآمده ای از دست نوشته ها، نگاره ها و دیگر دیدنی ها
یادگارهایی در پیوند با نصراله ناصح پور

آشناییش با محمد رضا لطفی بدین گونه بود که روزی محمد رضا لطفی هژده ساله در کوچه ی ارباب جمشید بود که بانگ ساز و آوازی شنید، کنجکاو شد و به سوی آن خواندن و نواختن رفت. در هنرستان آزاد موسیقی ملی ناصح پور را در هنگام خواندن یافت. این دیدار آغاز آشنایی شد و همانا آفریننده ی یک دوستی و همکاری دیرین. ناصح پور او را با علی اکبر خان شهنازی آشنا کرد و در زمانهای دیگر میانجی آشنایی دوست نوازنده اش با سعید خان هرمزی و عبداله خان دوامی شد.


درخواست استاد عبدالله دوامی از شاگردش برای خواندن ردیف آوازییش


گوش فرا دهید!
ترانه ی ز من نگارم . دستگاه ماهور
آهنگساز: درویش خان . سراینده: ملک الشعراء بهار
سه تار: محمد رضا لطفی . تنبک: ناصر فرهنگ فر

ناصح پور در آغاز به شمار بسیار کمی در خانه آموزش موسیقی می داد تا اینکه کانون فرهنگی و هنری چاووش آغاز به کار کرد. در کانون چاووش آموزش موسیقیش گسترده تر شد و ناگفته نماند که در کانون موسیقی چنگ نیز چند سالی به آموزش آواز پرداخت. شوربختانه پس از چند سال کانون چاووش بسته شد، و وی به ناچار آموزش موسیقیش را به خانه اش در قیطریه برد. در آنجا از آذر شست و چهار تا پیش از بیماری اش در ماه های پایانی سال نود و هفت آموزشهای موسیقاییش را پابرجا و پایدار نگاهداشت.


گوش فرا دهید!
دستگاه شور
آواز: نصراله ناصح پور . نی: عبدالنقی افشارنیا
تصنیف: شنیدم شاهی و ماهی . گروه شیدا
سرپرست گروه: محمد رضا لطفی

ناصح پور رفته رفته و با گذر زمان روشش در آموزش موسیقی را پربارتر و ژرف تر کرد. در آغاز تنها به یاد دادن ردیف عبداله خان دوامی و آن هم بسته به توانایی شاگردانش در یادگیری، بسنده کرد، ولی سپس آموزش آهنگ سروده های پارسی را که برای زمانی نزدیک به یک سال و نیم نزد امیرهوشنگ ابتهاج، سایه، آموخته بود به برنامه ی آموزشیش افزود. پس از بازنشستگی که برابر با سال شست و هشت می باشد آغاز به پایه ریزی و فراهم آوردن ردیف آوازی خودش نمود. در این راه تلاش کرد بسیاری از گوشه ها را با سروده های دیگر، ریختی دیگرگونه و با برداشتی نو بازسازی کند و هم که شماری از گوشه های سازی را به ردیف آوازی بیفزاید که از آن دسته میتوان از گوشه ی نوروز صبا در دستگاه همایون نام برد. بن مایه و سرچشمه ی چنین آفرینشی بویژه ردیف سازی میرزا حسین قلی، میرزا عبدالله و کارهای دیگر موسیقی دانان کهن بوده است. او همچنین ترانه های کهن، نگره ی موسیقی بر پایه ی بحورالالحان فرصت شیرازی و درةالتا‌ج علامه قطب‌الدین شیرازی را به شاگردانش می آموخت.


گوش فرادهید!
ترانه: چه شورها . سراینده و آهنگساز: عارف قزوینی
آواز نصراله ناصح پور . گروه شیدا
سرپرست گروه: محمد رضا لطفی

ناصح پور تلاش بسیار نمود که شاگردانش شیوه و سبک هنری ویژه به خود را در موسیقی جستجو کنند، همان بود که پافشاری بسیاری بر گوش فرادادن به کارهای زیبای موسیقی دانان کهن میکرد تا که آنها با رنگین کمانی از سبکهای گوناگون خوانندگی و نوازندگی آشنا شوند و گرفتار پیروی و دنباله روی از یک هنرمند یا یک سبک هنری نشوند. در آموزش پیشرفته ی موسیقی نیز به هنر مایه گردانی میپرداخت که یکی از برجسته ترین گونه های آفرینش هنری در موسیقی دستگاهی ایران است.


گوش فرا دهید!
بخشی از کار سرودهای آذربایجانی
آواز: بیات شیراز
خواننده: نصراله ناصح پور . سراینده: مظفر درفشی
آهنگساز و سرپرست گروه: حسین علیزاده

ناصح پور افزون بر اینکه همیشه برای شناساندن موسیقی دستگاهی ایران و بالندگی فرهنگ سرزمینش در تکاپو بود با هنرش نیز در کنار مردم ماند چه در شاد کردن و چه در همراهی کردن آنها در اندوهشان، بی جا نبود که امیرحسین آریان پور می گفت پدر شما به راستی یک هنرمند مردمی است. او برای سالهای دراز با موسیقی آذربایجانی، موسیقی دستگاهی ایران و هم گاه موسیقی مردم پسند میهمانی ها ونشست های دوستان، آشنایان و مردمان دیگر را بی هیچ چشمداشتی گرما بخشید. یادآوری میکنم که واژگان هنرمند مردمی، نامدار و مردم پسند درون مایه ی های دیگرسانی با هم دارند.


ویرایش و پانوشت نوشته ی ارزمند علامه قطب الدین شیرازی پیرامون موسیقی


برداشت از نوشته ی پیمان ناصح پور . سبک نوشتاری و افزوده ها از پرهام ناصح پور

دوست دارم یادآوری کنم که اینجا سخن از اندیشه و کردارهای سازنده است وگرنه بر من آشکار است که هر کس آمیزه ای از کاستی ها و فزونی هاست.