برای دیدن نگاره ی بزرگتر روی این پیوند فشار دهید!
مانندی ها میان دو فرهنگ گسترده ی کهن خاور و باختر
و کشمکش میان هواداران سبکهای گوناگون فرهنگی
دیباچه
روزی روزگاری با خود اندیشیدم اکنون که گاهی داستانهای نویسندگان جهان را می خوانم بد نیست از آیین های فرهنگ نوشتاری آگاهی پیدا کنم و در خانه یمان نوشتار ارزمندی یافتم درباره ی این زمینه از سرکار رضا سید حسینی. پس از کمی خواندن آن، دو زمینه ی بسیار درخور دید من را به سوی خود کشید. یکی مانندی هایی میان سرگذشت و روند فرهنگی شاهنشاهی ایران بزرگ و شاهنشاهی روم و دیگری کشمکش میان هواداران آیین های فرهنگ نوشتاری گوناگون در اروپا که گاهی مرا به یاد کشمکش میان هواداران سبک های گوناگون موسیقی در ایران می اندازد که به روشنی به گونه ای در بسیاری از جاها کشمکشی بیهوده و نیرو بر است و با پذیرفتن رنگارنگی و جایگاه سبکهای گوناگون دیگر چنین کشمکشی بایسته نیست. روشن است که هرگاه از یک سبک و یا آیین هنری سخن می رود خواست ما نمونه های برجسته از آنها است نه نمونه ها و کارهای میان مایه و چه بسا کم مایه که تلاش می شود در زیر یک سبک و یا آیین هنری جای داده شود. همان است که در اینجا تلاش خواهم کرد آن نکته هایی که به این دو زمینه می پردازد را بیاورم شاید که برای خوانندگان گرامی روشن گر باشد. پیش از هر چیز باید یادآوری شود که من پژوهش گر سرگذشت هنر و سرگذشت مردمان جهان نیستم و این تنها برداشت من از خواندن این نوشتار است و بر پژوهشگران این زمینه هاست که در این باره ها به گونه ای موشکافانه و گسترده کار کنند. ولی یادآوری این نکته نیز بایسته است که آن بخش از این نوشتار که در پیوند با فرهنگ ایران است تلاش من برای گردآوری داده هایی است که به کمک آنها بتوانم مانندی ها و هم دیگرگونگی های این دو فرهنگ دیرپا روشن کنم.
پیدایش فرهنگ نوشتاری میهنی در اروپا
از سال هزار مسیحی تا کنون فرهنگ های اروپایی که نخست ناچیز و کرانمند و در شمار بخش های کوچک بود و سپس جایگاه میهنی به خود گرفت در برابر فرهنگ شهری کهن که بازمانده ی شاهنشاهی گسترده ی روم بود اندام برافراشته و کم کم ویژگی های میهنی خود را استوارتر و روشن تر کرده اند. بازمانده ی شهرنشینی کهن شاهنشاهی های روم و یونان کهن بود که فرهنگهای گوناگون را با یکدیگر آمیخته و درهم سرشته کرد که به مانند فرهنگی یکی و گسترده درآورد که بیش از ده سده بر سراسر اروپا چیره بود. این فرهنگ شهرنشینی پهناور کم و بیش از سده ی پنجم پیش از زایش مسیح آغاز می شود و در سده ی یکم تا سوم مسیحی به اوج بزرگی و توانایی خود می رسد. پس از به زیر کشیده شدن شاهنشاهی روم در سده ی پنجم به درازای هشت سده تلاشهای پیاپی ای برای نگهداری یگانگی فرهنگی که در پی پیدایش و پختگی جان و روان میهنی آسیبهای فراوانی دیده بود به چشم میخورد.
ولی در درازای این هشت سده کوشش بیهوده برای نگهداری و هم زنده کردن این فرهنگ کهن جنبش ناسازگاری که شاید از زمانهای بسیار کهن و هم از همان اوج بزرگی شاهنشاهی روم سرچشمه می گیرد پدید می آید که همان جوانه های فرهنگهای میهنی کنونی است. با همه ی اینها بازمانده ی یونان و روم کهن تا امروز نیز کم و بیش به توانایی و رخنه گری خویش بازمانده است تا آنجا که می توان فرهنگ و زبانهای امروزی و فرهنگ نوشتاری اروپا را بازمانده و دنباله ی پیشرفت فرهنگ شهرنشینی دانست که پایه هایش را یونان و روم کهن استوار کرده اند.
مانندی ها و دیگرگونگی ها میان سرگذشت فرهنگ نوشتاری و موسیقایی
ایران بزرگ و روم و یونان کهن
پیش از آنکه پیرامون زمینه ی نخستین این نوشتار در گستره ی فرهنگی ایران بزرگ سخنی بمیان آورم باید یادآوری کنم که بخش در پیوند با ایران ریشه در اندیشه ی من دارد و آشکار است که من پژوهشگر سرگذشت ایران نیستم و تنها به گونه ای پراکنده مانندی ها و دیگرگونگی های سرگذشت فرهنگی ایران و روم را اینجا خواهم آورد و آن هم تنها در زمینه ی پیوند دو سویه ی فرهنگ ایران بزرگ و فرهنگهای درون آن یا همان چیزی که فرهنگ بومی نامیده می شود. شاید برای سرگذشت پژوهان زمینه ی چشمگیر و دلکشی باشد برای پرداختن. همانگونه که دیده می شود داده های در پیوند با فرهنگ اروپا همه از نوشتار سرکار رضا سید حسینی است و نوشته های در پیوند با فرهنگ ایران از من. تنها اینکه نوشته های ایشانرا من به سبک نگارش خود دگرگون کرده ام. آرزو که این نوشتار برای شماری از خوانندگان نغز و شاید آموزنده باشد.