
نمایی از درون دانشکده ی موسیقی شهر هاله در آلمان
به یاد روزهای خوش در این دانشکده
نـوشـتـارهـا
تلاشی کوچک خواهد بود برای در میان گذاشتن هر آنچه که خواندنش و به آن اندیشیدن، انگیزه ای شود در خواننده ی گرامی برای اندیشه ی بهتر و ژرف تر و این که شاید بتوانم از این راه دگرگونی ای هر چند کوچک در اندیشه ی او بیافرینم. نباید به هیچ روی فراموش کرد که بیشترین خواست و انگیزه ی من از این تلاش به جنبش و تکاپو درآوردن خواننده ی گرامی برای خواندن، دانستن، اندیشیدن بیشتر و سنجیدن موشکافانه تر است و تلاش کرده ام که تنها چکیده ای از هر زمینه را در اینجا بیاورم. آشکار است که با جستجو کردن می توان سرچشمه هایی گسترده تر و ژرف تر در زمینه های بررسی شده پیدا کرد، مگر آن بخشهایی از سخنان من که شاید بکر و نو باشند.
بخش بزرگی از هر آنچه که در میان گروهی از مردمان یک سرزمین پدید می آید، برآیند چگونگی اندیشیده ها، کرده ها و رفته های همان مردمان است. همین است که پاسخگو بودن هر کدام از ما در برابر گونه ای که می اندیشیم و در پی آن رفتار و کرداری که از ما سر میزند، میتواند آغازی برای دگرگونی و در پس آن رسیدن به بهروزی باشد.
خواندن تنها آغاز کار است، اندیشیدن به هر آنچه که می خوانیم و سنجیدن آن گام دوم خواهد بود، بی اندیشیدن، روان ما تنها بایگانی ای خواهد بود از داده هایی گردآوری شده و کنار هم نهاده. پس از خواندن و گردآوری داده ها، بایسته است که آن داده ها را پردازش کنیم و درستی و نادرستی آنها را شناسایی. داده های درست را برای بهتر اندیشیدن بکار بریم و نادرستها را رها کنیم. کوتاه سخن اینکه هر آن داده ای که سودمند و کارا است را از میان خوانده هایمان بیرون آرویم و برای پیشبرد کارمان به کار بریم.
روزی در خانه ی فرهیخته ی گرامی امیر حسین آریان پور بودیم و من از ایشان پرسیدم چگونه است که شماری از مردمان ما همانگونه می اندیشند که پیشینیان آنها در چند سده ی پیش می اندیشیدند. پاسخ ایشان این بود که نه اندیشیدن و بازنگری نکردن در باورها و نسنجیدن آنها برابر است با ایستایی و ناپویایی در اندیشه و پندار.
گاهی خواندن تنها و تنها یک نوشتار خوب میتواند در دگرگونی اندیشه و پدید آوردن اندیشه ی بهتر کارساز باشد، ولی نکته ی بسیار درخور آن است که برای یافتن چنین نوشتاری جستجو کنیم. خواندن انبوهی از نوشتارهای نابجا و یا بیهوده در بالندگی و بهبود گونه ی اندیشیدن ما به روشنی سودمند و کارگر نخواهد بود. در اینجا دوست دارم این گزاره را به روی جهان هنر موسیقی نیز بگسترانم، پس گوش فرادادن به موسیقی خوب و پرمایه است که می تواند چشایی و دریافت موسیقایی ما را در گذر زمان ژرف تر و باریک بین تر کند، تنها اینکه برای این کار باید پژوهید و کارهای زیبا را یافت.
گاهنامه ی شماره ی یک
نوشتار درخور نگرش هرمز فرهت پیرامون موسیقی دستگاهی ایران
ساز ایرانی تار و خاندان فراهانی
گاهنامه ی شماره ی دو
نصراله ناصح پور ردیف دان برجسته و خواننده ی آواز ایرانی
گاهنامه ی شماره ی سه
درباره ی نامهای موسیقایی در موسیقی دستگاهی ایران
ردیف میرزا حسینقلی با نوانگاری فرهاد ارژنگی
گاهنامه ی شماره ی چهار
بخش هایی از سرگذشت من به همراه دیده ها و شنیده هایم
گرفتگی ناخواسته ی ماهیچه ای در نوازندگان
پانوشت
یادآوری می شود در نوشتارها هر جایی که بازگویی و بازنوشتی از کس دیگری نیاورده ام سبک نگارش از من است شاید در جاهایی، کمی نا بهنجاری به چشم و گوش آید ولی تلاش کرده ام پارسی نویسی را بورزم و بیشتر از اینکه تلاش کنم واژه ای بسازم واژه ی پارسی ای را جستجو کرده ام که پیش ها بکار برده شده و اینکه روی هم رفته اگر هم واژه ای پیشنهاد کرده ام تلاشم این بوده که از آوردن واژه ی ناسازگار و ناآشنا تا جایی که می شود پرهیز کنم. پنداری دو رویداد در انگیزه ی من برای بهره بردن و گاه تلاش برای ساختن واژگان پارسی جایگاه بالایی دارند. یک، خواندن پیوست نوشتار زمینه ی جامعه شناسی از سرکار امیرحسین آریان پور که در آنجا از آفریدن برابرهای پارسی واژگان زبانهای دیگر و نمونه هایی از آنها چه از خودشان و چه از دیگران، سخن رفته است و دو، آموزش نوشتار منهاج المبین بخش منطق نزد سرکار عبداله انوار که در آن نگارنده ی نوشتار، بابا افضل کاشی نمونه های زیبایی از برابرهای پارسی واژگان عربی را که پنداری خود ساخته، نمایانده است.
تماشا کنید!
پویا نگاره های کوتاهی از دیدنی های ایران همراه با نوای تار
نوازندگی تار از پرهام ناصح پور در آواز ابوعطا