این نگاره آرایشی است و تنها خواسته ام کسانی را نشان دهم که درباره ی یک زمینه با یکدیگر گفتگو می کنند
سنجش و ارزیابی نوشتارهایی در پیوند با موسیقی دستگاهی ایران
دیباچه
در این نوشتار تلاش خواهد شد بخش هایی از نوشتارها و گفتارهای گوناگونی که پیرامون موسیقی دستگاهی ایران خوانده ام و شنیده ام را ارزیابی کرده و بسنجم. در اینجا خواست من از ارزیابی بررسی گزاره های درون این نوشتارها و گفتارها است. گزینش بخش ها و گزاره ها یی که بررسی می شود بر پایه ی بایستگی و برجستگی پرداخته شدن به آنها در دیدگاه من است همان است که شاید گاهی نوشتار به گونه ای پراکنده و یا ناهمبسته به دید آید ولی خواست بنیادین بررسی و ارزیابی شماری از اندیشه ها، نگره ها و دیدگاه هاست نه بیشتر. برای نمونه یکی از گزاره هایی که بسیار و بسیار شنیده می شود بی آنکه پژوهشی درباره ی آن شود این است که موسیقی ایرانی پیش از پویایی های علی نقی خان وزیری در سپهر موسیقی ایران پس از بازگشت از فرنگ، موسیقی ای با آه و ناله و بی رمق و سست بوده و ناگهان ایشان موسیقی ایرانی را دگرگون کرده است. با کمی پژوهش در کارهای گرفته شده ی آن سالها و پیش از آن و هم نوشته ها و یادکرده ها از هنرمندان موسیقی پیش از ایشان به آسانی نادرستی این گزاره روشن می شود. اینگونه گزاره ها یا از سوی کسانی گفته می شود که شناخت درستی از موسیقی ایرانی و سرگذشت امروزین آن ندارند و یا که اگر موسیقیدانی آموزش دیده هستند یا در این زمینه دانش بایسته را ندارند و یا چنان دچار شیفتگی در یک اندیشه هستند که نمی توانند آنگونه که بایسته است داوری کنند. بهر روی خواست من تنها یادآوری اندیشه های نه چندان به جا و تلاش برای نشان دادن کاستی های چنین اندیشه هایی است و هم در جاهایی آوردن اندیشه ها و نگره های برجسته و روشن گر است. آرزو که من راه میانه را پیش گیرم و خود کمتر دچار داوری های نادرست شوم. دوباره دوست دارم که یادآوری کنم که من هم به مانند کسانی که از آنها سخنانی در اینجا باز گفته می شود می توان نادرست بیاندیشم و دچار کژ اندیشی شوم.
نوشتار دستور تار
نوشته ی سرکار علی نقی وزیری
ایشان در رویه ی شست و دو نوشته اند که خاور زمین با این فرهنگ کهن موسیقی هرگز به اندیشه ی هماهنگی در موسیقی نیفتاده اند و هنر هماهنگی در موسیقی زاییده ی اندیشه ی مردمان باختر زمین یا همان اروپایی هاست و این داستان بدبختانه درست است!!! بدین گونه سخن گفتن همان جایی است که کار را تباه می کند اینکه کسی دوست داشته باشد موسیقی هم نوا و یا چند نوا بیافریند و یا دست کم آن را بیازماید جای هیچ پرسشی نیست ولی اینکه کسی نبود چنین پدیده ای در موسیقی ایران را به گونه ای بدبختی بداند بسیار شگفت انگیز و اندوه بار است. آفریدن موسیقی زیبا و هم هماهنگ با سپهر زمانه به بایست از چنین راهی نباید بهره برد و یا نبود چنین پدیده ای در یک فرهنگ موسیقایی هیچ نشانه ای از پس افتادگی آن نیست. به همین سادگی.
ردیف درویش خان
دیباچه ی سرکار مهدی برکشلی برای این گنجینه
در دیباچه ای که دانشمند و پژوهشگر موسیقی سرکار مهدی برکشلی برای گنجینه ی درویش خان که برای سازهای زهی کمانه ای ساماندهی شده درباره ی این زمینه سخن گفته اند که آیا می توان ویولن را سازی ایرانی نامید یا نه. یا بهتر است بگوییم آیا ساز ویولن می تواند خود را با موسیقی دستگاهی ایران سازگار کند. ایشان با پافشاری بر نوادهی و رنگ و زنگ نوای ساز ویولن که می تواند بسیار دگرگونه باشد و هم اینکه ابوالحسن خان صبا توانسته با پیشینه ی ژرف در موسیقی دستگاهی، آشنایی به سازهای دیگر و هم آشنایی به شیوه ی ویولن نوازی باختر زمین سبکی ویژه در نواختن این ساز بیافریند که در آن نوای ساز نه به مانند ویولن باختر است و نه به مانند نوای کمانچه، به این برآیند می رسند که ساز ویولن ایرانی شده است. از دیدگاه ما هنوز رنگ نوای ویولن آنگونه که باید و شاید جای کمانچه را نگرفته است بویژه در تکنوازی که نوایی روشن از ساز می شنویم و از سویی دیگر اگر که نیاز به هنر های نوازندگی نوینی برای نواختن ساز کمانچه باشد برای نمونه بریده بریده نواختن آن را نیز می توان با تلاش نوازندگان روی ساز پیاده کرد دست کم من این هنر را با کمانه ی این ساز آزمایش کرده ام و شدنی است تنها اینکه باید روی آن بیشتر کار کرد و هم که آیا هر هنر نوازندگی که روی ساز ویولن پیاده می شود برای کمانچه بایسته است یا نه. روشن است که هر کس آزاد است با هر سازی موسیقی ایرانی را بنوازد ولی من همچنان کمانچه را درخور تر از ساز ویولن می بینم. در اینکه ابوالحسن خان صبا یکی از پرکارترین موسیقی دانان هم روزگار ما بوده و در زمینه های گوناگون دستاوردهای سترگی از خود به جا گذاشته هیچ گونه گمان و دودلی دیده نمی شود ولی اگر از من بپرسید ای کاش ایشان به جای کوشش شگفت انگیزی که برای نواختن هر چه بهتره موسیقی دستگاهی ایران با ساز ویولن از خود نشان دادند این تلاش را در راستای آفرینش سبکی نو برای نواختن کمانچه به کار می بستند و اکنون جهان کمانچه نوازی آشکارا جهانی دیگر بود.
پویا نگاره های کوتاهی از دیدنی های ایران همراه با نوای تار
نوازندگی تار از پرهام ناصح پور در آواز ابوعطا
تماشا کنید!