علی اکبر فراهانی نوازنده تار

آقا علی اکبر فراهانی، بزرگِ خاندان فراهانی
که از نوازندگان برجسته ی تار و سه تار و پایه گذاران گنجینه ی موسیقی دستگاهی ایران بودند

تــار

ساز زهی زخمه ای پرده ای ایرانی


دیباچه

همانگونه که خواننده ی گرامی می داند با جستجوی نام تار در جهان تارکده ای نوشتارهای فراوانی در پیوند با این ساز ایرانی یافت خواهد شد. همین است که تلاش خواهم کرد آن داده هایی در پیوند با تار ایرانی که به آنها کمتر پرداخته شده و یا شاید از آنها سخنی بمیان نیامده را در اینجا بیاورم. و هم که هر آن چیزی که یادآوری و یا برجسته کردنش از دیدگاه من بایسته و شایسته باشد را در این جا خواهم گنجانید. کوتاه سخن اینکه آن نوشته هایی را خواهم آورد که از دیدگاه من خواندنی و سودمند است هرچند فشرده و کوتاه به دید آید. خواست من تنها این است که خواننده ی ارزمند پس از خواندن و بررسی این گفتارها دیدگاهی نو و گسترده تر به تار ایرانی و چه بسا موسیقی دستگاهی ایران پیدا کند و انگیزه ای شود در او برای بیشتر دانستن و بیشتر گوش فرا دادن به نوای خوش نوازندگان برجسته ی تار و هم رامشگران شگفت انگیز موسیقی دستگاهی ایران.


تار ایرانی

پس از یک روشنگری کوتاه هر جا سخن از این ساز باشد به جای واژه ی تار ایرانی، واژه ی تار بکار خواهد رفت. دو گونه ساز تار داریم یکی آنکه به نام تار شیراز شناخته میشود و دیگری آنکه با واژه ی تار قفقاز نامیده میشود. هر چند هر دو گونه ی تار بخشی از فرهنگ موسیقایی ایران بزرگ هستند ولی ما اینجا واژه ی ویژگی نمایِ ایرانی را آوردیم تا که روشن شود سخن از تاری است که با آن موسیقی دستگاهی ایران نواخته میشود و در آفرینش و فراهم آوری گنجینه ی موسیقی دستگاهی ایران همان پدیده ای که به نام ردیف نامیده شده جایگاه ویژه و یگانه ای دارد. پیرامون پیشینه ی ساز تار دانش بسیار کمی در دسترس است ولی هم اکنون تار شیراز یا تار ایرانی موسیقی دستگاهی ایران را نمایندگی می کند و تار قفقاز و یا تار آذربایجانی موسیقی دستگاهی آذربایجان را. تنها یادآوری می شود که در اینجا سخن از آذربایجان فرهنگی است نه آن کشور نوپا که نامش را آذربایجان نامیده اند که خود بخشی از آذربایجان کهن بوده و نامش در ریشه اران بوده است که بخشی از سرزمینی بوده که آن را قفقاز می نامیده اند.

یکی از واژه هایی که از تار دریافت میشود رشته یا رشته ی باریک است و همین دریافت از واژه ی تار بوده که رشته های کشیده شده بر روی سازها که با لرزش آنها نوای موسیقایی پدید می آید را تار نامیده اند و در این ساز که درباره ی آن سخن می گوییم تنها واژه ی تار برای نامگذاری آن به جا مانده است. برای آشکار ساختن ساز تار برای مردمان باختر آن را سازی از خانواده ی لوتها می نامند، ولی در نگاه من شاید بهتر باشد که ما خانواده ای از سازها به نام تار داشته باشیم که دربرگیرنده ی تار ایرانی، تار آذربایجانی و گیتار می شود. در همه ی این سازها واژه ی تار آمده و هم که کاسه های پژواک دهنده ی نوای آنها همانندهایی با یکدیگر دارند.


ساز تار و گنجینه ی موسیقی دستگاهی ایران

اینکه از چه زمانی رامشگری بر پایه ی موسیقی دستگاهی پدید آمده آگاهی درستی نداریم ولی روشن است که نوازندگان و خوانندگان برجسته ی زمانه ی موسیقی دستگاهی هر کدام گردآمده ای از نواهای کهن را که از پیشینیان خود یاد گرفته بودند، و هم نواهایی که خود بر پایه ی ساختار موسیقی دستگاهی آفریده و یا از دیگران برداشت کرده بودند را در یاد نگاه داشته و به هنرجویان خود نیز آموزش می دادند. ولی اینگونه که پیداست پدیده ای به نام ردیف که گردآمده ایست آراسته و به سامان از گوشه هایی موسیقایی در چند دستگاه کوچک و بزرگ که به راستی بستر موسیقی دستگاهی ایران است، ساخته و پرداخته ی اندیشه ی آقا علی اکبر فراهانی نوازنده ی تار و مطلب خان نوازنده ی کمانچه است. پس از آنها آقا غلامحسین پسر عموی آقا علی اکبر و فرزندان آقا علی اکبر، میرزاعبداله و میرزا حسین قلی در پروراندن این گنجینه ی بیتای موسیقی دستگاهی ایران تلاش و کوشش بسزایی از خود نشان دادند. اینگونه است که دو ردیف موسیقی دستگاهی ایران به نام میرزاعبداله و میرزا حسین قلی پایه ی کار نسلهای دیگر و کسان دیگری شدند که پس از آنها اندیشه ی فراهم آوردن ردیف سازی و یا آوازی را در سر داشته اند. از آنجایی که پدید آوردن و پرداختن این دو ردیف به دست خاندانی انجام شده که همگی تار می نواختند، ساختار این ساز برای نمونه درازای دسته ی آن، پرده بندی، کوکهای آن زمان ساز تار، و شماره و چینش سیم ها در ریخت دهی به هر دستگاهی از ردیف جایگاهی ویژه داشته است. نباید فراموش کرد که در این زمینه ی ویژه ساختار سه تار دیگرگونگی کارایی با ساز تار ندارد.

باید اینجا یادآوری کنم که مهدی قلی خان هدایت بر این باور است که آقا علی اکبر فراهانی به همراه آقا مطلب پدر محمد صادق خان سرورالملک سامان دهی، بازگفت و واگذاری ردیف کنونی موسیقی دستگاهی ایران را انجام داده اند. تنها اینکه اینگونه به دید می آید که در دنباله ی این تلاش بی همتا شاید پس از محمد صادق خان و یا پدرش آنگونه که باید و شاید نسلهای پسین از این خاندان، دیگر در این تلاش بهره و یا بخشی نداشته اند و این خاندان فراهانی بوده که دنباله ی کار را رها نکرده است و موسیقی دستگاهی ایران براستی وام دار کوشش های بی درنگ آنها است. شاید هم ردیف های دیگر که بازگوکننده ی آنها نوازنده ی تار نبوده اند آنگونه که باید و شاید دیده و شنیده نشده اند. برای نمونه اینگونه پیداست که حسین خان اسماعیل زاده نیز ردیفی ویژه به خود داشته است ولی تا امروز رونوشتی از آن در دسترس نیز که درباره ی چیستی و چگونگی آن داوری کنیم. گاه بودند کسانی که ردیفی داشتند ولی بسیار فشرده و کوتاه، هر چند هر آنچیزی نو و دیگرگونه از موسیقی کهن بخشی از گنجینه ی موسیقی ریشه دار و شهری ایران به شمار می آید و درخور دیده شدن و به ان پرداخته شدن، همانگونه که گوشه ی رامکلی از ردیف حسین خان اسماعیل زاده بک زیبایی به زیبایی های موسیقی دستگاهی افزوده است. و نباید فراموش کرد که ساز تار در آن روزگار جایگاه ویژه و بی همتایی داشته است. با همه ی اینها شاید روزی با پژوهش های بیشتر بتوان به دانسته های گسترده تر و ژرف تری درباره ی پیشینه ی این گنجینه ی بی همتا و سرگذشت ساز تار دست یافت.


دگرگونی های نا بایسته در ساختمان تار

در اینجا دوست دارم به پدیده ای بپردازم که از سالهای دور پیش از ما آغاز شده و این روزها نیز بسیار سخن از آن می رود و اندیشه ی بسیاری را به خود سرگرم کرده است و هم به مانند پدیده ای گسترده و شاید بیش از اندازه روان درآمده است و آن چیزی نیست جز دگرگون کردن ساختمان سازها و در زمینه ی سخن ما دگرگون کردن ساختمان تار. از دید من این تلاشها بیش از آنکه ساختمان شگفت انگیز این ساز را بهبود بخشد یا گونه ای دگرگونی خوب در آن پدید آورد بیشتر به مانند گونه ای تلاش های کم اندیشیده در پیوند با نیازهای موسیقی ایرانی، بیگانه از زیبایی شناسی فرهنگ و چشایی ریشه دار موسیقی ایرانی می ماند. در اینجا به هیچ روی خواست خوب تلاشگران را زیر پرسش نمی بریم، ولی اینکه ریشه ی این خواست از کجا می آید و آیا چنین کاری بایسته است را جای پرسش می بینم. بویژه که کاستی هایی که از آنان سخن بمیان می آید بیشتر از کم آگاهی چنین تلاشگرانی است. برای نمونه ناهماهنگی میان کوک سیمهای دوتایی یا اینکه گوشیهای سبک کهن توانایی نگاه داشتن کوک را ندارند و یا میخ های پاشنه ی دسته ی تار به ساز آسیب می رسانند و بسیاری سخن های دیگر. ولی دست کم من در پیشه ی نوازندگی هیچگاه با چنین پدیده هایی روبرو نبوده ام. یا به جای اینکه با ساختن ابزاری بسیار ساده برای آسان تر کردن کار نو کردن سیمها سرپنجه ساز را دگرگون می کنند نیز، از آنگونه اندیشه های ناپخته و کارهای نابایسته است. یکی از سرآمدان چنین تلاش هایی سرکار ابراهیم قنبری مهر است که با باریک بینی در تلاش هایشان درمی یابیم که ایشان بیشتر به پیروی از ساختمان سازهای موسیقی باختر و یا سازگاری ساختمان سازهای ایرانی با آنها بی اینکه بایستگی چنین دگرگونی ای در سازهای ایران را بسنجند و هم سازگاری چنین دگرگونی هایی با فرهنگ موسیقایی ایران بررسی کنند، به چنین تلاشهایی دست زده اند همان تلاشهایی را که بسیاری چون علی نقی خان وزیری برای سازگاری موسیقی ایران با موسیقی باختر به انجام رساندند. سخن را کوتاه می کنم و به نوازندگان پیشنهاد می کنم که برای پدید آوردن موسیقی شگفت انگیز تلاش کنند نه که بیاندیشند که با سازهایی که بیشتر در ریخت دگرگون شده اند و یا نا همخوانی با فرهنگ موسیقایی ما دارند خواهند توانست به گونه ای به پدیده ای نو در موسیقی ایرانی دست یابند. اگر هستند کسانی که این دریافت را دارند که در روزگار ما موسیقی ایرانی آن درخشندگی بایسته را ندارد، من به چنین مردمانی پیشنهاد می کنم که به ریشه های چنین پدیده ای بپردازند و هم گاهی در اندیشه ی خود بازنگری کنند همچنان که هستند کسانی که شکوه در یک موسیقی را گردآوردن گروه بزرگی از نوازندگان و خوانندگان در کنار هم به سبک موسیقی باختر می دانند و یا همچنان سازهای ایرانی را کهتر از سازهای باختر می بینند همانگونه که سرکار فرهاد فخرالدینی در نشستی پیرامون موسیقی گفتند کجا می تواند ساز سه تار به شکوه و بزرگی ساز پیانو برسد?! این پدیده همان ندیدن و نادیده گرفتن نیاز و خواست شنونده برای شنیدن آن گونه از موسیقی است که او می پسندد ولی روشن است خواست ما در اینجا نمونه های زیبا و سازنده ی موسیقی است، نه به مانند امروز که رسانه های گروهی آکنده و انباشته شده است از موسیقی های کم مایه و تباه کننده ی چشایی و گوش شنونده. شنونده ای که چشایی او پرورش نمی یابد و خود نیز تلاشی برای جستجوی موسیقی خوب نمی کند، هر چه به او واگذار می شود به گوش جان نیوش می کند به مانند خوراک های کم مایه ی بیرون از خانه که با آزمندی شگفت انگیزی خورده می شود. روشن است که پیانو ساز زیبایی است ولی در من سه تار ابوالحسن خان صبا است که هنگامه ای به پا می کند. اگر شما چنین دریافتی ندارید می توانید از سازهایی که می اندیشید چنین دریافتی را در شما پدید می آورند برگزینید و از آن بهره برید.


چو بشنوی سخنِ اهلِ دل، مگو که خطاست، سخن‌شناس نِه‌ ای دلبرا، خطا این جاست


آقا غلامحسین نوازنده تار

آقا غلامحسین فراهانی نوازنده ی برجسته ی تار
چهره ی برجسته ی دوم از خاندان فراهانی


نوازندگان تار

در این بخش تنها شماری از نوازندگان برجسته ی تار را کوتاه خواهیم شناساند و همراه آن یک نگاره و نمونه ی نوازندگی خواهد آمد. با گوش فرادادن به این نمونه های زیبا و برجسته ی نوازندگی تار شنونده دریافتی از زیبایی سبکهای گوناگون نوازندگی و همچنین شناختی از دیگرگونگی های گونه ی نوازندگیشان با هم، هر چند هم که اندک و سرسری باشد بدست خواهد آورد.


میرزا حسینقلی نوازنده تار

این نگاره ی زیبا را سالهای دور فرزندِ فرزند عبدالحسین خان شهنازی سرکار هوتن انصاری پیشکش کردند.
نگاره به دست من اندکی دستکاری و ویرایش شده است.


میرزا حسینقلی

میرزا حسینقلی یا جناب میرزا نوازنده ی برجسته ی تار فرزند آقا علی اکبر فراهانی و برادر کوچکتر میرزا عبداله است. شاید برجسته ترین کار آقا حسینقلی سامان دهی و گردآوری ردیف سازی برای تار و آنهم بر پایه ی چشایی موسیقایی ویژه ی خود است که من دوست دارم آن را گنجینه ی جناب میرزا بنامم. در دیدگاه من این گنجینه زیباترین ردیف سازی برای تار است. در پدید آوردن و گردآوری که دوست دارم آن را برداشت جناب میرزا از ردیف موسیقی دستگاهی ایران برای تار بنامم دو ویژگی برجسته از میرزا حسینقلی در آفرینش آن کارساز بوده است، یکی توانایی شگفت انگیز او در گفتار موسقایی و نوازندگی تار و دیگری دریافت و چشایی موسیقایی بی همتای او. از او کارهای ماندگاری نیز گرفته و بایگانی شده است. او همانگونه که در ورزش تار کوشا و تلاشگر بود در آموزش تار و ردیف نیز آموزگاری پیگیر و تا اندازه ای سختگیر بوده است.


گوش فرا دهید!
تکنوازی تار در دستگاه شور


هر آینه پیشنهاد میشود به گنجینه ی جناب میرزا گوش فرا دهید.!!!
ردیف سازی میرزا حسینقلی نواخته شده به گونه ای بسیار درخشان به دست علی اکبر خان شهنازی


درویش خان نوازنده تار


درویش خان

غلامحسین درویش با نام هنری درویش خان، نوازنده ی برجسته ی تار و سه تار و از شاگردان برگزیده ی میرزاعبدالله و میرزا حسینقلی بوده است. او به همراه رکن الدین خان مختاری از پایه گذاران پیش درآمد به ریخت کنونی آن می باشند. درویش خان آهنگهای بسیار زیبایی در ریختهای موسیقایی دیگر نیز آفریده است. از او همچنین برداشتی از ردیف موسیقی دستگاهی ایران به جا مانده که دکتر لطف الله مفخم پایان آن را از روی نوانگاری موسی خان معروفی که برای ساز تار ویرایش و نگاشته شده بود، رونویسی و با جا بجایی به یک پرده ی بالاتر برای سازهای زهی کمانه ای نگاشته است. اینگونه که پیداست به کار بردن سروده در ردیف سازی و یا در آموزش ردیف سازی از نوآوری های اوست. از او کارهای بسیار زیبایی گرفته شده است و هم شاگردان برجسته ای پرورش یافته.


گوش فرا دهید!
تکنوازی تار در دستگاه همایون


ردیف سازی درویش خان
نوانگاری برای تار از موسی خان معروفی
بازنویسی برای سازهای زهی کمانه ای از دکتر لطف اله مفخم پایان


علی نقی وزیری نوازنده تار


علی نقی وزیری

علی نقی خان وزیری نوازنده ی برجسته ی تار و از شاگردان سرآمد میرزا عبدالله و میرزا حسینقلی بوده است. او چند سالی را در اروپا برای یادگیری پایه ها و ساختار موسیقی هنری باختر زمین گذراند، همین است که پس از بازگشت به ایران دیده ها و شنیده های آن سالها روی اندیشه و دیدگاه او سایه انداخت و برای همین همه ی پویایی های فرهنگی و موسیقایی او زیر پرتو همان اندیشه و دیدگاه جای گرفتند. او موسیقی دانی میهن دوست بود ولی می پنداشت برای دگرگونی، پیشرفت و نوآوری در موسیقی ایرانی بایست همان راهی را پیمود که مردمان باختر زمین پیموده اند، همان است که نگره های او در پیوند با موسیقی دستگاهی ایران با هستی و چیستی موسیقی ایرانی سازگار نبود. ولی آغاز تلاشی بود برای پژوهیدن بنیادهایِ نگره ی موسیقی ایرانی. او نخستین کسی بود که دستوری برای یادگیری ساز تار به چاپ رساند. همچنین تلاش بسیار برای بالا بردن جایگاه موسیقی و موسیقی دان در زمانه ی خود کرد. او ردیفهای میرزاعبدالله و میرزا حسینقلی را نوانگاری کرد که شوربختانه در نگهداری آنها کم کاری شد و به گونه ای ناپدید شدند. بسیاری از نمادهایی که برای نشان دادن شگردهای گوناگون نواختن تار آفریده شده از اوست. با همه ی اینها در شماری از سخرانی های خود از رامشگران کهن بدگویی کرد، موسیقی آنها را کم ارزش و اندوه آور و بازاری نامید و آنها را رنجاند. و کوتاه سخن اینکه تلاشهای هنرمندان برجسته ی پیشین را نادیده گرفت و کارهای آنها را کم مایه و پس افتاده شناساند. همان است که بسیاری به نادرست می پندارند که موسیقی ایرانی پیش از او خموده و وارفته بوده و پس از برآمدن او در سپهر موسیقایی ایران ناگهان موسیقی ایرانی دگرگون شده و زنده و پویا گردیده.


گوش فرا دهید!
تکنوازی تار در آواز اصفهان


علی اکبر شهنازی نوازنده تار


علی اکبر شهنازی

علی اکبر خان شهنازی نوازنده ی برجسته ی تار و فرزند میرزا حسینقلی تارنواز شگفت انگیز زمانه ی خود بوده است. او نزد پدرش تارنوازی و ردیف سازی پدرش را فراگرفت و پیش عمویش میرزاعبداله بویژه پس از درگذشت پدرش ردیف را بازنوازی می کرد زیرا که میرزا عبداله به او مهر می ورزید و هم که دوست می داشت که با هم ساز بزنند و ردیف را با او هم کار کند. نباید فراموش کرد که میرزا عبداله و میرزا حسینقلی برای نگاهبانی و گسترش ردیف موسیقی دستکاهی ایران تلاش و پایداری فراوانی می کردند. علی اکبر خان افزون بر آموختن گنجینه ی سازی پدرش خود نیز ردیفی ساخت که در آن پیش درآمدها، چهار زخمه ای ها و رنگهای بسیار زیبایی دیده می شود و هم که تلاش کرد نوآوری های خود را در هنر نوازندگی در آن ردیف به نمایش بگذارد که در گونه ی خود بی همتا هستند. او شست سال به آموزش تار و ردیف سازی پرداخت. از او کارهای زیبایی گرفته شده است. یکی از کارهای شگفت انگیز او نواختن گنجینه ی جناب میرزا است که در آن میتوان دریافت و چشایی موسیقایی بی همتای پدرش و خودش را دید و شنید. و دیگری نواختن ردیف خودش آن هم به زیبایی در هشتاد سالگی است. نباید فراموش کرد که ردیف خودش در بخشهایی زیر سایه ی سپهر چیره ی آن زمانه است همان است که شاید در جاهایی آنگونه که باید و شاید با زیبایی شناسی موسیقی دستگاهی سازگاری نداشته باشد. شماری از کارهای او با خوانندگی اقبال آذر به گونه ای از برجسته ترین نواخته های او می باشند.


گوش فرا دهید!
تکنوازی تار در آواز ابوعطا


نوانگاری گنجینه ی سازی میرزا حسینقلی . ردیف موسیقی دستگاهی ایران
نوانگاری به دست سرکار رضا وهدانی انجام شده است


مرتضی نی داوود نوازنده تار


مرتضی نی داوود

مرتضی خان نی داوود نوازنده ی برجسته ی تار از شاگردان میرزا حسینقلی و از شاگردان درخشان درویش خان بوده است. او به پیروی از درویش خان در ریختهای آهنگین موسیقی ایرانی آفریده های بسیار زیبایی دارد. او در یک میهمانی با قمر جوان آشنا شد و توانایی او را برای اینکه یک خواننده ی برجسته شود، شناسایی کرد. همین است که برای ده سال به آموزش قمر الملوک وزیری پرداخت و دستاورد این تلاش همکاری چندین ساله در رامشگری و خنیاگری برای مردم و هم گرفتن نوای کارهای برجسته ی فراوان از آنها بوده است. پس از درگذشت درویش خان درخواست بازکردن یک آموزشگاه موسیقی کرد و آن را به یاد آموزگار نازنین خود درویش خان نامگذاری کرد. مرتضی خان نی داوودِ میهن دوست به تنها کاری که برای انجامش به خود می بالید نواختن ردیف سازی موسیقی دستگاهی ایران برای بایگانی رادیو ایران بود. او دارای گفتار موسیقایی ویژه ای بود. در پی دگرگونی دستگاه چیره بر ایران مرتضی خان نی داوود به همراه خانواده به کشور آمریکا کوچ کرد و همانجا نیز پس از سالها زیستن دور از سرزمین خود درگذشت.


گوش فرا دهید!
تکنوازی تار در آواز دشتی


عبدالحسین شهنازی نوازنده تار


عبدالحسین شهنازی

عبدالحسین شهنازی نوازنده ی برجسته ی تار فرزند میرزا حسینقلی و برادر کوچکتر علی اکبر خان شهنازی بوده است. عبدالحسین خان شهنازی کودک بود که پدرش درگذشت همین است که نمی دانیم که آیا او شاگرد تار پدرش بوده یا که نبوده است. ولی روشن است که او تار و ردیف سازی را نزد برادرش علی اکبر خان شهنازی آموزش دید و از چند کار گرفته شده از نوای ساز او پیداست که دست کم در آغاز زمانه ی نوازندگیش جای پا و نشان پررنگی از سبک نوازندگی برادرش در ساز او شنیده و دیده میشود ولی باز در همان نواخته ها هم نوآوری ها و چشایی موسیقایی ویژه به او را میتوان شنید. اینگونه که گفته می شود سبک نوازندگی او با گذر زمان دگرگون شد و سبکی ویژه به خود آفرید. نسل پس از او به مانند جلیل شهناز و دیگران خود را شیفته ی سبک نوازندگی عبدالحسین خان و سبک نوازندگی خود را نشان گرفته از سبک او میدانند. شوربختانه اگر هم کاری از سبک یاد شده از نوازندگی او نیز گرفته شده باشد تا کنون در دسترس ما نیست که تا نمونه ای از آن را بشنویم و از آن بهره مند شویم. هر آنچه که هست از هر سویی به جهان تار نوازی نگاه کنید جای پایی پررنگ از خاندان فراهانی خواهید دید.


گوش فرا دهید!
تکنوازی تار در دستگاه سه گاه


یحیی زرپنجه نوازنده تار


یحیی زرپنجه

یحیی خان زرپنجه یا هارون جزاسند نوازنده ی برجسته ی تار شاگرد میرزا حسینقلی و درویش خان بوده است. او در یک خانواده ی اهل موسیقی پرورش یافت. پدرش خواننده و نوازنده ی تنبک و دایره بود و برادرش موسی نوازنده ی تار. او زبانزد بوده به اینکه در ورزش تار بسیار پیگیر و خستگی ناپذیر است. در شیوه ی نواختن او نیز به مانند مرتضی خان نی داوود مالش ها و ناله های ویژه ای دیده و شنیده میشود که شاید تنها در نوازندگان تار کلیمی یافت می شود. نمونه ی دیگر برای این شیوه از نواختن ساز سلیمان خان روح افزا است که او نیز کلیمی بود. جای پرسش است که چنین گویشی در نواختن در میان خنیاگران کلیمی روان بوده است یا اینکه ریشه در جای دیگری دارد. هر چه هست او نوازنده ای چیره دست بود که شوربختانه در جوانی درگذشت. چهچه های بلبلی او روی ساز هنگامه میکند.


گوش فرا دهید!
تکنوازی تار در دستگاه ماهور


فرهاد ارژنگی نوازنده تار


فرهاد ارژنگی

فرهاد ارژنگی نوازنده ی برجسته ی تار و موسیقی شناس ریشه در خانواده ای دارد که برای نسلها نگارگر و پیکرتراش بوده اند. او یادگیری تار را در هفت سالگی نزد علی اکبر خان شهنازی آغاز کرد. با آنکه هنوز بسیار جوان بود گنجینه ی جناب میرزا و ردیف عالی علی اکبر خان شهنازی را مو به مو و با باریک بینی و ژرف نگری شگفت انگیزی نوانگاری کرد. نکته ی درخور این است که این نوانگاری زمانی انجام شده که هنوز نوای گنجینه ی جناب میرزا از روی ساز علی اکبر خان گرفته نشده بود و تنها سرچشمه ی کار فرهاد ارژنگی اجرای زنده ی علی اکبر خان و توانایی شگفت انگیز او در یادگیری این گردآمده ی موسیقایی بوده است و زمان انجام نوانگاری نیز درخور دیده شدن است و با در کنار هم نهادش و سنجش نوانگاری او با نوانگاری سرکار رضا وهدانی دگرگونی هایی که علی اکبر خان در گذر زمان در نواختن گنجینه ی پدرش روی تار پدید آورده را نیز می توان دریافت. فرهاد ارژنگی نوازنده ای بود که در جوانی به گونه ای از پختگی ستودنی در نواگری رسیده و ساز او هم گیرا و شیرین و هم پر از هنرهای نوازندگی دشوار و شگفت انگیز بود.


گوش فرا دهید!
تکنوازی تار در دستگاه چهارگاه


پویانگاره ای از نوازندگی تار در آواز ابوعطا

تماشا کنید و گوش فرا دهید!
چهار پاره ی کوتاه دیداری - شنیداری کمیاب از تار نوازی فرهاد ارژنگی که از یک برنامه ی موسیقایی بریده ام
تکنوازی تار فرهاد ارژنگی در آواز ابو عطا


جلیل شهناز نوازنده تار


جلیل شهناز

جلیل شهناز نوازنده ی برجسته ی تار نزد برادر بزرگترش حسین خان شهناز که ساز زیبایی می نواخت نوازندگی تار را فراگرفت. اینگونه که پیداست او شاگرد عبدالحسین شهنازی نیز بوده است ولی بی دودلی میدانیم که شیفته ی سبک نوازندگی عبدالحسین خان شهنازی بوده. یکی از ویژگی های برجسته ی او در سنجش با نوازندگانی که سبک آنها مانندی هایی با سبک جلیل خان شهناز دارد و تا جایی هم روزگار او بوده اند، این است که او دانا به گوشه های موسیقی دستگاهی ایران بود و اینچنین است که نوازندگیش در کنار هم نهادش با نوازندگی آنهای دیگر دارای یکپارچگی و ساختارمندی بیشتری است.


گوش فرا دهید!
تکنوازی تار در دستگاه همایون


محمد رضا لطفی نوازنده تار . ناصر فرهنگ فر نوازنده تنبک


محمد رضا لطفی

محمد رضا لطفی نوازنده ی برجسته ی تار و سه تار پس از کوچ به تهران در هنرستان شبانه ی موسیقی نام نویسی کرد. از روی یک پیش آمد با نصراله ناصح پور در هنرستان آزاد موسیقی ملی آشنا شد و ناصح پور او را پیش علی اکبر خان شهنازی برد و هم در سالهای دیگر میانجی آشنایی او با عبداله خان دوامی و سعید خان هرمزی شد. محمد رضا لطفی جوینده با موسیقی دانان، نوازندگان و خوانندگان دیگر نیز آشنا گردید، این شد که دیدگاه او درباره ی موسیقی دستگاهی ایرانی دگرگون شد و در پی آن به کنکاش پیرامون کارهای موسیقی دانان کهن پرداخت. او در پی آشنایی با سبکهای گوناگون موسیقی رفته رفته سبک نوازندگی ویژه ی خود را پدید آورد. گروه شیدا را پایه گذاری کرد و با امیر هوشنگ ابتهاج کانون هنری فرهنگی چاووش را راه اندازی کرد. پشتیبانی امیر هوشنگ ابتهاج نیز در پیشرفت کار هنری او بسیار کارا بوده. دوست دارم در اینجا گوشزد کنم که هنرجویانی که شیفته ی یک سبک خنیاگری می شوند به جای پیروی کورکورانه از نواخته ها و یا خوانده های رامشگری که پدید آورنده ی آن سبک است، باید زندگی نامه و سرگذشت او را بررسی کنند تا که از این راه، به رسیدن به سبک موسیقایی زیبا و یگانه آگاه شوند. هیچ کس به تنهایی نمی تواند سرچشمه ی بی کم و کاستی باشد برای هنرمند شدن یک هنرجو.


گوش فرا دهید!
دونوازی تار و تنبک در دستگاه سه گاه
نوازنده ی تنبک . ناصر فرهنگ فر


گوش فرا دهید!
سروده خوانی به همراه نوای تار
سراینده و سروده خوان . احسان طبری
نوازنده ی تار . محمد رضا لطفی


دونوازی تار و تنبک


در اینجا دو نمونه ی دیگر از دو نوازی تار و تنبک می آورم که مانندی هایی با نمونه ی بالا دارند که در گونه ی خود بی همتا هستند


گوش فرا دهید!
بهتر است با گوشی گوش کنید
دو نوازی تار و تنبک در دستگاه چهار گاه
نوازنده ی تار . پرهام ناصح پور
نوازنده ی تنبک . پیمان ناصح پور


گوش فرا دهید!
دو نوازی تار و تنبک در دستگاه سه گاه
نوازنده ی تار . پرهام ناصح پور
نوازنده ی تنبک . پیمان ناصح پور


سرزمین ایران

تماشا کنید!
پویا نگاره های کوتاهی از دیدنی های ایران همراه با نوای تار
نوازندگی تار از پرهام ناصح پور در آواز ابوعطا