آندور فولدز پیانیست مجار
پیرامون هنر نوازندگی و راه و روش ورزش ساز
درباره هنر نوازندگی
این نکته که چگونه می توان در یک ساز به هنر نوازندگی خوبی رسید، برای هر نوازنده ای بسیار ارزشمند است. چگونگی نگهداری هنر نوازندگی پس از بدست آوردن آن نیز بس شایسته است. روشن است که نواختن یک کار یا آفریده ی موسیقایی از سر تا ته و بی کم و کاست تنها با برخورداری از یک هنر نوازندگی روان و پخته شدنی است. داشتن چنین هنری چه برای کارهای آسان و کوچک و چه برای نواختن دشوارترین آفریده ها به روشنی بایسته است. برای هر نوازنده ای چه تازه کار و چه آنی که دارای زبردستی پیشرفته ای در نوازندگی باشد پذیرفته است که به چالشها و دشواری های هنر نوازندگی به اندازه ای که بایسته است بپردازد.
اگر نوازندگان جوان و تازه کار پیش از هر چیز پندارشان از هنر نوازندگی، آسان و روان نواختن باشد، نادرست می اندیشند. اگرچه تندی و چابکی در نواختن پر ارزش است ولی بهیچ روی آن را نمی توان تنها نکته ی مَهین و برجسته دانست. هنر نوازندگی خوب آنست که یار و پشتیبانِ پندار و انگار نوازنده باشد و در پی آن نوازنده بتواند با دریافت کار هنری و کمک ساز آنگونه که باید و شاید کار خویش را به خوبی به جا آورد. انگشتان ما باید همیشه گونه ای در فرمان ما باشند که تا زمانی که از آنها نخواسته ایم کنشی از خود بروز ندهند. برای رسیدن باین خواست باید گونه ای انگشتان خود را پرورش دهیم که کاری که ما از آنها می خواهیم را به انجام رسانند همان چیزی که برای یک اجرای خوب بایسته و شایسته است. هنر نوازندگی و نمایش درست یک کار در موسیقی چنان بهمدیگر بستگی دارند که گاهی به آسانی نمیتوان گفت مرز جدایی هر یک چیست و یکی در کجا پایان می یابد و دیگری در کجا آغاز میشود. نبود هنر نوازندگی بی کم و کاست در نواختن و یا خواندن هر پاره ی موسیقایی نشان بسیار نا خوشایندی از خود به جا خواهد گذاشت. بی برخورداری از یک هنر نوازندگی درست و بنیادین نوازنده دیر یا زود خواهد دریافت که نمیتواند از کارش آن سرانجام خواستنی را به دست آورد. نوازنده در پایان ناچار میشود که به درخشندگی کمتر در نواختن خود بسنده کند و بنابراین با انجام لغزشهایی در هنگام نوازندگی به کارش آسیب رساند.
راه و روش ورزش ساز
اگر نواختن یک برنامه ی سخت برای مردمان و یا تنها یک تکه ی موسیقایی پیچیده را همچون یک هنر بپذیریم و توانایی و درون داشت سرشتین، ورزیدگی دستها و شور و دریافت نرم و نازک را که از بایسته های سد در سد آنست در دسترس بدانیم، بنابراین به باور من روشی را هم که کسی با آن این توانایی را بدست می آورد میتوان یک هنر راستین نامید. این روش را ورزش ساز مینامند و تا آنجا که توانمند ترین نوازندگان نیز اگر بخواهند درست بنوازند از آن چشم نمی توانند بپوشانند. ورزش ساز بهمان سان که هنر است دانش نیز میباشد. بزرگترین آموزگاران و پرورش دهندگان هر زمانه پیاپی با این پرسش که چگونه باید و چگونه نباید ورزش نمود سرگرم بوده اند. تا اندازه ای میشود در چهارچوبی روشن گفت: بمن بگو که چگونه سازت را ورزش میکنی تا دادورانه به تو بگویم چه گونه نوازنده ای هستی. هر هنرجو باید باین نکته پی برده باشد که گونه ی نواختن او دستاورد ورزش خوب یا بد او ست. او نباید با ورزش سرسری و رویه نگر و متمرکز نکردن نیروهای بایسته چشم آرزومند باشد که برجسته بنوازد.
نوازندگان جوان باید آگاه باشند که ورزش ساز انگیزه ی بنیادین آنان نیست بلکه بی دودلی ابزاری بسیار سودمند و بایسته برای پیشرفت بسوی آرمان های بالاتر است ولی هرگز واپسین آرمان و آماج نیست. بنابراین یک آموزگار خوب پیش از اینکه شاگردانش را بورزش ساز وا دارد باید همیشه برایشان روشن کند که آنان از هفته ها کارکردن روی یک تکه ی موسیقایی ورزشی چیست و چه دستاوردی بدست خواهند کرد. پرداختن بورزش ساز باین باور که در آینده دوری دیگر بدان نیاز نداریم باید یکی از انگیزه های پایه ای ما باشد. بنابراین با این آرزومندی ساز می ورزیم که روزی آنرا کم بایست یا بی بایست بیابیم. شاید چنین روزی هرگز فرا نرسد ولی با این همه، همین اندازه که هر روز را با ورزش سود بخشی بسر آوریم یک گام به آرمان پایه ای خود نزدیکتر شده ایم.
هر کس از راه های گوناگون می تواند ورزش کند، با این همه روشی یکسان را باید در ورزش ساز به جا آورد و آن اینست که نوازند باید به هر روی چنان با فداکاری و خود آگاهانه ورزش نماید که گویی و پنداری در برابر گروهی برجسته و برگزیده از موسیقیدانان مینوازد. تکه های موسیقایی ورزشی باید چنان نواخته شوند که پنداشته شود هیچ چیز زیباتر از آنها نیست. هیچ چیز بیشتر از این نمیتواند انگیزه و مایه ی سرزنش و نکوهش باشد که با بی شکیبایی و بی انگیزگی بورزش هنرهای نوازندگی پرداخته شود. همینکه نوازنده دریافت که دیگر نمیتواند هر نوا را با دلبستگی و ریزبینی بالا بنوازد و به آن گوش دهد، باید کوتاه زمان بیاساید و سرگرم چیز دیگری شود.
هیچکس نمیتواند بیشتر از نیم یا سه چهارم یک گاه از بیست و چهار گاه شبانه روز را با پرت نشدن اندیشه اش و تیز نگری به ورزش بپردازد. بنابراین پیشنهاد و سپارش میشود که زمانهای ورزش در درازای روز بخش شوند و به گونه ای که میان آنها به اندازه ی بایسته و شایسته زمانهای آسایش جای داشته باشد. ورزش خوب تنها به آهستگی انجام پذیر و شدنی است. باید کم و بیش یک تندی آرامی را برای نواختن برگزیند تا سرانجام بتواند تکه های پیچیده ای را هم که باید آراسته و یکنواخت نواخته شوند، با روانی آسوده بنوازد و آنها را به یادداشت خود بسپارد. وگرنه گذشته از اینکه می تواند نادرستی ها به مانند و گونه ی شیوه و روش او درآیند، برای فراگرفتن تکه ها یا پاره های یاد شده سه یا چهار برابر زمان بیشتر بایسته خواهد بود. اگر کسی در هنگام ورزش ساز دچار نادرستی ای همچون نواختن یک نوای نابجا، یک نشان و یا گوشه ی نادرست به نوای دیگر و یا نواختن یک کوبه ی نادرست گردد، باید بی درنگ برای از میان برداشتن آن بکوشد و به درست کردن آن بپردازد. این از بایسته ها است که نوازنده هر روز بخشی از زمان خود را برای زدودن خستگی بنوازد، بویژه زمانی که پیش از آن چند گاهی را جدا به کار و ورزش موسیقایی پرداخته باشد. با اینهمه نباید فراموش شود که رها و آزاد نواختن با رویه نگری و بی تیزهوشی نواختن دیگرگونگی و نا همسانی بسیاری دارد.
یادآوری: نوشتاری که خواندید برای سالهای گذشته است. با اینکه میدانم خواندنش سودمند خواهد بود ولی شاید بخش هایی از آن دیگر آن جایگاه پیشین را نداشته باشد چرا که در میان این سالها بازنگری هایی پیرامون این زمینه روی داده است و دیدگاه های دیگری در شیوه ی ورزیدگی در یک ساز پیدا شده است.
نویسنده: آندور فولدز (پیانو نواز مجار)، برگرداننده: دکتر سعید خدیری، برداشت و سبک نگارش از پرهام ناصح پور
Andor Földes (1913-1992)
در این نوشتار نیز بخشی از دیده ها و شنیده های خودم را با شما بخش خواهم کرد
پیشنهادهایی برای ورزش تار ایرانی
پویا نگاره های کوتاهی از دیدنی های ایران همراه با نوای تار
نوازندگی تار از پرهام ناصح پور در آواز ابوعطا
تماشا کنید!