نوازندگان موسیقی دستگاهی

نوازندگان برجسته ی موسیقی دستگاهی ایران
سماع حضور . محمد صادق خان . میرزاحسین قلی . میرزاعبداله و دیگران


ردیف موسیقی دستگاهی ایران


پیش درآمد

در این نوشتار تلاش خواهم کرد به دیدگاه هایی از ردیف که شاید کمتر به آنها پرداخته شده و چه بسا نادیده گرفته شده بپردازم. آشکار است که بخشی از این نوشتار سیاهه ای از ردیفهای گوناگونی خواهد بود که یا گرفته شده ی نوای آنها در دسترس است و یا نوا نگاری آنها. همراه با هر ردیف تلاش خواهم کرد پیرامون آن روشنگری کوتاهی انجام دهم. انگیزه ی من از این کار برانگیختن کنجکاوی خواننده ی گرامی برای دانستن بیشتر پیرامون این ردیفها و دریافت جایگاه ویژه ی ردیف در موسیقی دستگاهی ایران خواهد بود. چه بسا کامیاب شوم شماری از دیدگاه های نادرست پیرامون ردیف را نیز برای خواننده ی نازنین بنمایانم.

ردیف یا گنجینه ی موسیقی دستگاهی ایران

ردیف گردآمده ی پاره های موسیقایی پایه ای موسیقی دستگاهی ایران است که بر پایه ی آنها نوازنده و یا خواننده پاره های ناگاه و نا اندیشیده آمده را می آفریند و در همان آن می نوازد و یا می خواند و یا اینکه پاره های موسیقایی را پیش از خنیاگری با گذر زمان می آفریند و پس از بازنگری به رونوشت پایانی آن می رسد. همه ی این پاره های موسیقایی در چند زیرگردآمده که شماری از آنها را دستگاه و شماری دیگر را آواز می نامیم بر پایه ی شیوه ای که از گذشتگان به ما رسیده است گردآمده و کنار هم چیده شده اند. دستگاه ها ی امروزی اینگونه نامیده میشوند شور، ماهور، همایون، نوا، راست، سه گاه و چهارگاه و آوازها دشتی، افشاری، اصفهان، ابوعطا، ترک و کُرد. دوست دارم یادآوری کنم که در اینجا به جای راست پنجگاه نام راست را آورده ام، از آنجایی که پنجگاه گوشه ای از دستگاه راست پنجگاه است می توان با نیاوردن نام پنجگاه در کنار نام راست نیز این دستگاه زیبای موسیقی ایرانی را دستگاه راست نیز نامید. نمونه ای همانند این پدیده در موسیقی دستگاهی آذربایجانی نیز دیده می شود و آن دستگاه نوا نیشاپور است که روشن است نیشابورک که یک گوشه ی دستگاه نوا است به نام دستگاه پیوست شده است. نکته ی نغزی که شاید برای بسیاری دانستنش شگفت انگیز باشد این است که سوای موسیقی دستگاهی ایران شاید تنها موسیقی دیگر شهری که از ساختار موسیقی دستگاهی پیروی می کند موسیقی دستگاهی آذربایجانی باشد. نیاز به گفتن ندارد که دامنه ی جغرافیایی هر آن چیزی که در پیوند با فرهنگ مردمان آذربایجانی زبان است بخشی از گستره ی فرهنگی ایران بزرگ است. همان است که این پیوند استوار میان این دو گونه از موسیقی شهری به راستی کسی را شگفت زده نخواهد کرد. یکی از نمونه های خوب برای دریافت این پیوند دستگاه چهارگاه و دستگاه همایون است که پس از شنیدن آنها بیدرنگ همگونی این دو گونه از موسیقی روشن و نمایان می شود.

پیش از آنکه سخن از شناخت ردیف را دنبال کنیم، دوست داشتم یک گزاره ی بسیار زیبا و گویا پیرامون موسیقی دستگاهی ایران از موسیقی شناس گرامی سرکار هرمز فرهت را اینجا بازگویی کنم. ژرفای موسیقی دستگاهی ایران را بایستی در نواهای پُرزینت، باریزه کاری های فراوان، داشته های گسترده ی مایه ای و آمیزش و یا چگونگی آمیزش شگفت انگیز مایه های گوناگون و رنگارنگ با یکدیگر، جستجو کرد. بخش آمیزش و یا چگونگی آمیزش شگفت انگیز مایه های گوناگون و رنگارنگ با یکدیگر را من به سخن ایشان افزوده ام.

اکنون می خواهم به هر کدام از این ویژگی ها بپردازم و جایگاه بالای هر کدام را تا جایی که می دانم و می توانم نشان دهم. یکی جایگاه نواهای پر زینت با ریزه کاری های فراوان در موسیقی دستگاهی ایران است. همانگونه که میدانید موسیقی دستگاهی بر هنر تکنوازی پایه گذاری شده است، پس نوازنده و یا خواننده بگونه ای زیبا و گیرا باید بنوازد و یا بخواند که گوش و هوش شنونده ی موسیقی را سراسر در دست گیرد. از آنجایی که در تکنوازی و یا تکخوانی یک ساز و یا یک گلو پاسخگوی آفریدن موسیقی برای شنونده است ریزه کاری ها و نواهای پر زینت با شاخ و برگهای فراوان می توانند سپهری سرشار از نواهای زیبا بیافرینند که شنونده را شیفته ی خود کنند.

دیگری سخن از مایه های گوناگون و رنگارنگی است که در دستگاه ها و آوازهای موسیقی دستگاهی ایران در دسترس هستند و اینچنین است که نوازنده و یا خواننده ی آگاه به این مایه ها گنجینه ای ارزشمند برای آفرینش موسیقی در دست دارد پس بی شناختِ این مایه ها و ویژگی های آنها و اینکه چگونه کار میکنند شدنی نخواهد بود که آنها را بکار بریم.

و ویژگی پایانی که من آن را افزودم آمیزش و یا چگونگی آمیزش شگفت انگیز این مایه ها با یکدیگر است که می تواند توانایی شگرف دیگری را برای آفرینش هنری به ما ارزانی کند، همان پدیده ای که مایه گردانی و یا پرده گردانی نام دارد و اینجا خواست ما مایه گردانی فرای مایه گردانی هایی است که در ردیف موسیقی دستگاهی آمده اند برای نمونه مایه گردانی از دستگاهی به دستگاه دیگر و یا از مایه ای از یک دستگاه به مایه ی دیگری از دستگاهی دیگر.


برای نمونه به دو گونه مایه گردانی زیبا که یکی با ساز انجام شده و دیگری با آواز گوش فرا دهید!

مایه گردانی از آواز اصفهان به آواز افشاری . تار علی اکبر خان شهنازی
این پاره ی موسیقایی بخشی از ردیف علی اکبر خان شهنازی است

مایه گردانی از دستگاه شور به دستگاه ماهور . آواز نصراله ناصح پور با همراهی سه تار داریوش طلایی
این آواز بخشی از هنرنمایی نصراله ناصح پور در آیین یادبود آموزگارش عبداله دوامی در شهر تفرش زادگاه ایشان است


سخن پایانی اینکه این ویژگی های موسیقی دستگاهی را که سخن از آنها رفت با واکاوی، بررسی و یادگیری آگاهانه و ریزبینانه ی ردیف موسیقی دستگاهی میتوان آموخت و به کار برد. اکنون شناخت دیگری از جایگاه و کارکرد ردیف در آفرینش موسیقی دستگاهی به دست آمد. ولی پرسش ساختاری در اینجا این است که چگونه ردیفی پاسخگوی چنین نیازی است.

یکی از ویژگی های کار هنری آفرینش زیبایی است. برای من اینجا زیبایی کارا بودن یک کار هنری در دریافتی است که هر کس در رویارویی با آن در خود پیدا می کند و در پی آن واکنشی از خود نشان می دهد. ما از راه نیروهای دریافت به مانند شنوایی و یا دیداری در زمانی که در برابر یک کار هنری جای میگیریم داده هایی دریافت میکنیم و واکنش ما به این دریافت ها خوشی، اندوه، برانگیختگی، شگفتی و دیگر چگونگی های درونی خواهد بود. مگر ردیف چیزی جز گونه ای از موسیقی و یا هنر است. پس ردیف نیز به مانند هنرهای دیگر نمی تواند از ویژگی زیبایی بی بهره باشد هر چند شوربختانه بسیار کم به این ویژگی از ردیف موسیقی دستگاهی در هنگام آموزش و یا گفتگو درباره ی آن پرداخته می شود و چه بسا بهیچ روی به آن پرداخته نمی شود. اکنون که به این سخن رسیدیم می ماند این زمینه از گفتار که چه کنیم که ردیف را زیبا بنوازیم و چگونه زیبایی های ردیف را بیابیم و از آنها برای گیرا نواختن و یا خواندن بهره بریم. و دوباره اینجا گوشزد می کنم که ردیف پیش از هر چیز کاری موسیقایی است و خواست هر نوازنده و یا خواننده ای رسیدن به جایگاهی است که بتواند یک کار و یا آفریده ی موسیقایی را زیبا و دلنشین بنوازد. اینکه ردیف گونه ای موسیقی خشک و بی جان است یکی از همان پندارهای نادرست و گمراه کننده ی فراگیر در جهان موسیقایی ایران است. همان است که ردیف جایگاهش به یک ابزار آموزشی پیش و پا افتاده پایین کشیده شده و افت کرده است و شگفت آور اینکه کم هستند کسانی که به این بیاندیشند که چگونه میتوان ردیف را که پیش از هر چیز به گونه ای بستر و زیربنای هنر موسیقی ریشه دار ایرانی است زیبا نواخت. سروده های حافظ را با روخوانی زیبا و درست می توان زیبایی و هنرش را به نمایش گذاشت. و چنین توانایی ای بدست نمی آید مگر با شناخت درون مایه و زیبایی این سروده ها.


برای نمونه زیبایی دو نواخته ی بخشی از گوشه ی موالیان در دستگاه همایون را با هم بسنجید! هر دو نواخته یک گوشه از ردیف هستند ولی با دو جایگاه دیگرگونه از توانایی نوازنده در هنرنمایی و نمایش زیبایی

نواخته ی سلیمان خان روح افزا از ردیف گردآوری شده به دست موسی خان معروفی

نواخته ی علی اکبر خان شهنازی از ردیف میرزا حسین قلی


ریشه های پندار نادرست یکنواخت دانستن ردیف

پیش از آنکه داوری کنیم که آیا ردیف گونه ای موسیقی خشک و سرد است همانگونه که در بند بالا روشن شد و شاید دیگر نیاز به یادآوری دوباره ی آن نیست پیش نیاز زیبا بودن هر پاره ی موسیقایی کارگر بودن آن بر دریافت درونی شنونده ی خود است و اینکه شنونده از شنیدن آن خوشش آید و درون او را تکان دهد. از سویی دیگر باید دانست که ردیف و یا شاید بهتر باشد بگوییم موسیقی دستگاهی ریشه در فرهنگ این سرزمین دارد و پدیده ای ساختگی نیست و دستاورد چشایی موسیقایی مردمان این سرزمین است. پس نمی توانسته است که پدیده ای بی جان و ناخوشایند باشد و اگر هم ردیفی شنیده اید که چنین است باید ریشه ی آن را در جای دیگری جستجو کنید. ردیف به خودی خود نمی تواند نازیبا باشد.

در دیدگاه من برای بررسی زمینه ی گفتگوی ما هر دو سوی داستان را باید نگریست. یک سوی داستان آن کسانی هستند که گزاره ی یکنواخت و خشک بودن ردیف را به زبان می آورند و سوی دیگر داستان ردیف هایی از موسیقی دستگاهی ایران هستند که برای ما به جا مانده اند. اینکه گفته شود که پدیده ای موسیقایی یکنواخت و نا گیرا است، به بایست نمی تواند گزاره ای درست باشد. شاید او این پدیده را به هیچ روی به خوبی بررسی نکرده باشد همان چیزی که بسیار دیده ایم مردمان نا آگاهی که تنها سخنی را شنیده اند و آن را بازگویی میکنند بی آنکه آن سخن را راستی آزمایی کرده باشند و خود درباره ی چنین گفته ای پژوهش کرده باشند. یا پیش می آید که کسی با یک بار روی دادن پدیده ای آن را بگونه ای فراگیر داوری می کند. شنیدن یک ساز یا آواز میان مایه نمی تواند شما را به دیدگاهی نادرست پیرامون همه ی آن گونه از موسیقی شنیده و دیده شده راهبر شود. داوری ما درباره ی یک گونه از هنر ریشه در بررسی و شناخت کارهای برجسته ی آفریده شده در آن شاخه ی هنری دارد. اکنون به سوی دیگر داستان می پردازیم، بیایید اینگونه بپنداریم که شنونده ی گرامی ردیفی شنیده است که براستی او را نگرفته و برای او گوارا نبوده است. اکنون خوب است بررسی کنیم که این ردیف و یا گردآمده ی موسیقایی چگونه و از چه راه هایی بدست او رسیده است. یکی از راه های جا به جایی آموزش به کسی دیگر است. دیگری گرفتن نوای نواخته و یا خوانده شده است. و سرانجام نوانگاری است که راهی دیگر است برای جا به جایی موسیقی به آیندگان. اکنون نگاه میکنیم ببینیم چه پدیده های کارگری می توانند در راه این واگذاری موسیقایی، زیبایی یک کار موسیقایی را کاهش دهند و کم رنگ کنند و چه بسا نیست و نابود کنند. آیا در آموزش آموزگار خود توانایی نواختن زیبای ردیف را دارد، اگر دارد آیا توانایی جا به جایی و واگذاری این زیبایی به هنر جوی خود را دارد. آیا بخت این را داشته که هنرجویی با پشتکار داشته باشد که بتواند دانسته های خود را به او بیاموزد. در گرفتن نواخته های یک نوازنده آیا نوازنده آنگونه که باید و شاید زیبا می نوازد یا اینکه تنها می تواند بخشی از زیبایی ردیف را به نمایش بگذارد و پایان سخن اینکه در نوانگاری آن کس که از روی نواخته ی او نوانگاری میشود، کسی که کار نوانگاری را انجام می دهد و توانمندی سبکی که برای نوانگاری از آن بهره برده می شود در چگونگی یک موسیقی نگاشته شده کارا هستند. با نگریستن به همه ی پاره های سازنده و کارگر در راه رسیدن ردیفی که به دست شنونده می رسد می توان به رو شنی گمان برد که چنین ردیفی به بایست نمی تواند ردیفی زیبا و گیرا و هم ردیف دلخواه و خوشایند شنونده ی با چشایی موسیقایی خوب و ژرف باشد. چگونه می شود که رامشگران کهن که در آفرینش ردیف دست داشته اند و خنیاگرانی برجسته بوده اند نمی توانستند پاره های سازنده ی ردیف را آنگونه که بایسته و شایسته بوده بپردازند و بپیرایند. گمان من اینست که در شماری از ردیفهای به جا مانده در راه رسیدن به ما زیبایی هایی از آنها از بین رفته و کاستی هایی در آنها پدید آمده.

زیبایی هر آن چیزی که از گذشتگان به ما رسیده است زیر سایه ی پدیده های گارگری که در بند بالا از آنها یاد کردیم جای میگیرند. پس بایسته است که برای یافتن زیبایی های موسیقی دستگاهی جستجو کرد و نواخته ها و یا خوانده های زیبا را یافت می خواهد ردیف موسیقی دستگاهی باشد یا کاری موسیقایی در ساختار موسیقی دستگاهی. بایگانی موسیقی دستگاهی پر است از کارهایی گوناگون از نوازندگان و خوانندگان گوناگون. بر هنرجو و یا شنونده ی زبردست است که خود با بررسی این بایگانی ارزشمند سره را از ناسره جدا کند و با گذر زمان چشایی موسیقایی خود را بالا برد. اینجا می توانم نمونه ای از یک ردیف زیبا را برای گوش فرا دادن پیشنهاد کنم و آن ردیف میرزا حسین قلی است که به دست علی اکبر خان شهنازی به گونه ای شگفت انگیز زیبا نواخته شده است.


شماری از ردیف های پخش و گسترده شده و در دسترس

یادآوری یک نکته ی مهین و بسزا برای آن دسته از خوانندگان این نوشتار که نوازنده یا خواننده هستند. و آن اینکه پیشنهاد و سپارش میشود که یک بازگفت یا خوانش زیبا و خوب از ردیف را برای یادگیری تا جایی که دریافت ژرفی از آن پیدا کنند، برگزینند و در کنار آن می توانند بی اینکه آنها را دچار سردرگمی کند به ردیفهای دیگر بپردازند و هم که از بایگانی نواخته ها و خوانده های موسیقی دانان برجسته ی کهن بهره برند تا دریافت درونی ژرفی از موسیقی دستگاهی بدست آورند و راهی پیدا کنند برای پدید آوردن سبک یگانه ی خود در موسیقی. در اینجا تنها به شماری از ردیف ها خواهیم پرداخت. خواننده ی کنجکاو خود می تواند پس از خواندن این نوشتار به جستجوی بیشتر در بدست آوردن سرچشمه های دیگر بکوشد.

پیش از آنکه سخن از چند نمونه از ردیف های موسیقی دستگاهی ایران بگویم دوست دارم نگاه خود را درباره ی داستان چندین ساله ی درستی و ریشه دار بودن تنها و تنها یکی از بازگویی ها و یا خوانش های ردیف موسیقی دستگاهی ایران بگویم. این پافشاری شگفت انگیز در ریشه دار و درست بودن تنها و تنها یک خوانش از میان همه ی خوانش ها کاری بس بیهوده و نا بجاست. شاید خوب باشد هر ردیف را بررسی کرد و دید که چه درون مایه ای دارد و کانون گفتگو را در بررسی گوشه ها، مایه ها و الگوهای سازنده ی آن ردیف جای داد. ساختار بیشتر ردیف ها بسیار به هم نزدیک هستند. ولی روشن است که هستند ردیف هایی که گوشه های کمتری دارند ولی باز ساختار آنها نیز به مانند ساختار ردیف های گسترده تر است. شاید آنچیزی که در اینجا فراموش می شود و نادیده گرفته می شود یادگیری شیوه ی نمایش زیبای یک ردیف و شناخت مایه ها، گوشه ها و بررسی الگوهای موسیقایی هر ردیف است. اگر ردیف پیش روی ما چه در ریخت نگاشته و چه در ریخت نواخته کاستی هایی دارد بر ماست که با ورزیدن چشایی موسیقایی خود و شناخت ویژگی های موسیقی دستگاهی کاستی ها را از میان بریم و بازنواختی ساخته و پرداخته و هنرمندانه از آن ردیف را به نمایش بگذاریم به مانند تندیسی که همچنان نیاز به پرداخت بیشتر دارد تا به آن زیبایی بایسته و چشم نوازی شایسته برسد. رامشگری نیاز است چون بلبل ستوده شده در سروده ی زیرین از منوچهری دامغانی.


بــلــبــل بــاغــی بــه بــاغ، دوش نــوایــی بــزد
خــوب‌ تــر از بــاربــَد، نــغــزتــر از بــامــشــاد


و تنها می ماند این نکته که شاید باشند گوشه هایی از ردیف ها که شاید بتوان آن ها را بخشی از ردیف موسیقی دستگاهی نشمرد برای نمونه مارش عثمانی در دستگاه همایون که در نوانگاری مهدی قلی خان هدایت از نواخته ی ردیف به دست مهدی خان صلحی منتظم الحکما دیده می شود. که آن نیز نیاز به بررسی پژوهش گران دارد و تنها برای داشتن نامی نا سازگار با موسیقی دستگاهی ایران نمی توان یک گوشه را بیرون از ردیف دانست و هم که بودن چنین گوشه ای در یک ردیف نمی تواند دستاویزی برای زیر پرسش بردن ریشه دار بودن همگی آن ردیف باشد.


ردیف میرزاحسین قلی

انگیزه ی من از آوردن ردیف میرزا حسین قلی در نخستین جایگاه تنها برای ویژگی های یگانه ای است که شاید تنها در این گنجینه بتوان یافت. یک اینکه این ردیف را برجسته ترین تار نواز زمانه ی خود گردآوری کرده و دو اینکه با ریز بینی و چشایی موسیقایی بسیار شگفت آوری روی آن کار کرده است و آن را پرداخته است. توانایی نوازندگی بی همتای جناب میرزا آن جایی خود را نشان میدهد که سخن تنها از ساختار ردیف نیست ولی افزون بر آن سخن از زیبایی موسیقایی آن است که باید به نسل پسین واگذار شود و سوم اینکه نوای گرفته شده از این ردیف به دست علی اکبر خان شهنازی انجام شده که او نیز نوازنده ی برجسته ای است و هم که خود نیز با دگرگونی هایی آن را به زیباترین شیوه ی شایا و شدنی نواخته است. همان است که به هر نوازنده و بویژه تارنوازی پیشنهاد میشود که به این گنجینه ی زیبا گوش فرا دهد. بررسی ژرف شاهکار جناب میرزا نیاز به نوشتاری جداگانه دارد و ما به همین روشنگری کوتاه بسنده میکنیم شاید بهتر باشد که با گوش دادن به این گنجینه از زیبایی های آن بهره مند شویم.


به گنجینه ی جناب میرزا گوش فرا دهید
ردیف سازی میرزا حسینقلی نواخته شده به گونه ای بسیار درخشان به دست علی اکبر خان شهنازی


اکنون برآن دارم که چند نوا نگاری بسیار ارزشمند را در اینجا بشناسانم. یکی نوانگاری سرکار رضا وهدانی است که با ریز بینی بالایی تلاش شده همه ی ریزه کاری های این ردیف بنمایش گذاشته شود. همه ی این نوانگاری را نگاره برداری و ویرایش کرده ام که در دسترس همگان باشد و هم که اینگونه سپاسگزاری خود را به تلاش ارزشمند ایشان نشان دهم. دیگری نوانگاری بسیار زیبای نوازنده ی برجسته ی تار فرهاد ارژنگی می باشد که آن نیز با پختگی و زیبایی بالایی نوانگاری شده و سنجش این دو نوانگاری دگرگونی پندار و انگاره ی علی اکبر خان شهنازی از ردیف پدرش در گذر زمان را روشن خواهد کرد. هر دوی این نوانگاری ها چاپ شده اند. سومین نوانگاری که می خواهم از آنهم یاد کنم هر چند در دسترس مردم نمی باشد ولی درخور دانستن است نوانگاری سرکار رضا لطفی لاریجانی میباشد که یکبار نزد ایشان بخت آن را داشتم که به آن نگاهی بیندازم که در پایان نیز آراسته به دست نوشته ی علی اکبر خان شهنازی است و آنجا راستی و درستی نوانگاری را گواهی داده است.

یکی از پدیده های نا خوشایند و نا پذیرفتنی در بسیاری از ردیف های چاپ شده این است که نگارنده ی کار با این دستاویز که خودِ بهره برنده از نوانگاری با چشایی موسیقایی خودش ریزه کاری ها را به کار خواهد افزود و آزادی برای آفرینش دارد از آوردن ریزه کاری ها در نوانگاریشان خودداری می کنند با آنکه می دانیم یکی از ویژگی های برجسته ی موسیقی دستگاهی ایران همانا نواهای پرزینت و ریزه کاری های به کار رفته در آفرینش آن است و پرسش اینجاست که پس هنرجو چگونه و از چه راه هایی باید نمونه های گوناگون از این ریزه کاری ها را بیابد و بیاموزد تا روزی به آفرینش زیبای سبک خودش برسد. جدای از کارهای رامشگران برجسته یک نوانگاری موشکافانه نیز می تواند در یادگیری بخشی از کار موسیقایی آفریده شده کمک رسان و سودمند باشد و هم که کار را برای آموزنده آسان تر کند. همان است که من روی گنجینه ی جناب میرزا پافشاری می کنم زیرا که هم نواخته و نوا نگاشته ها ی بسیار زیبایی از آن در دسترس هستند. مگر می توان در ساخت یک سرای زیبا از هنر مهرازی چشم پوشید و تنها به استواری سرای ساخته شده بسنده کرد.


نوانگاری گنجینه ی سازی میرزا حسینقلی . ردیف موسیقی دستگاهی ایران
نوانگاری به دست سرکار رضا وهدانی انجام شده است

نوانگاری گنجینه ی سازی میرزا حسینقلی . ردیف موسیقی دستگاهی ایران
نوانگاری به دست فرهاد ارژنگی نوازنده ی بی همتای تار انجام شده است


ردیف میرزاعبداله

یکی از کهن ترین نوانگاری های ردیف موسیقی دستگاهی ایران نوانگاری ردیف میرزا عبدالله به دست مهدی قلی خان هدایت است که از روی سه تار نوازی دکتر مهدی صلحی منتظم الحکما انجام شده است. دکتر مهدی صلحی از شاگردان برجسته ی میرزا عبدالله بوده به گونه ای که پس از درگذشت میرزا عبدالله شاگردانش او را جانشین میرزا میدانستند و در نواختن سه تار بسیار توانمند بوده. خوشبختانه این نوانگاری هم آنگونه که خود مهدی قلی خان هدایت نگاشته به چاپ رسیده و هم به گونه ای ویرایش یافته و بازنویسی شده. ای کاش نواخته ای از این ردیف به دست نوازنده ای برجسته از آن دوران نیز در دسترس می بود تا که بتوانیم نمونه ای زیبا از نواخته شده ی آن را نیز داشته باشیم. هر چند برای آن دسته از نوازندگان بویژه سه تار نوازان نمونه های گرفته شده از سه تار نوازی ابوالحسن خان صبا میتواند الگویی برای بازیابی نمونه ای زیبا از این ردیف باشد. هستند این روزها نوازندگانی که تلاش برای نواختن ردیف های گوناگون می کنند که در جای خود پدیده ای نیک است ولی بیشتر این نوازندگان پیش از رسیدن به آن پختگی بایسته در دریافت زیبایی شناسی موسیقی دستگاهی دست به چنین تلاشهایی می زنند و این فراوانی از نواخته های ردیف می تواند کمی گیج کننده و گمراه کننده باشد بویژه برای آنانی که شاید در آغاز و نیمه ی راه یادگیری موسیقی دستگاهی هستند و نمی دانند که کدام از این ردیفها می تواند درون مایه ی زیبای موسیقی دستگاهی را بهتر و یا درست تر به نمایش گذارد.


نمونه ای از سه تار نوازی زیبای ابوالحسن خان صبا در دستگاه ماهور
گوش فرادهید!


بازگوینده ی دوم ردیف میرزاعبدالله اسماعیل خان قهرمانی است که شوربختانه نواهای گرفته شده از نواخته ی او همچنان در دسترس مردم نیست. نورعلی خان برومند به بهانه ی پیری اسماعیل خان قهرمانی نواخته های او را پیش خود نگهداشت و هیچ گاه پخش نکرد. آرزو که روزی روگرفتی از این کار پیدا شود و در دسترس همگان گذاشته شود تا که خود داوری کنند که نواخته ی اسماعیل خان قهرمانی چگونه بوده. نواخته ی نور علی خان برومند ریشه در خوانش و یا بازگفت اسماعیل خان قهرمانی از ردیف میرزا عبداله دارد. ولی اینکه ایشان به چه اندازه توانسته اند پیمان دار و پایبند به نواخته های اسماعیل خان قهرمانی باشند جای پرسش دارد. یک برای اینکه کار نخستین را برای سنجش در دسترس نداریم و دیگر اینکه توانایی ایشان در گفتار موسیقایی به اندازه ی نوازندگان برجسته ی تار و سه تار هم نسل و یا پیش از او نیست. افزون بر اینها این ردیف با ساز تار و نه با ساز سه تار نواخته و گرفته شده است و روشن است که هر ساز با ساختار یگانه اش گونه ی گفتار ویژه به خود را داراست . شاید برای بسیاری تنها دانستن ساختار موسیقی دستگاهی ارزمند باشد ولی از آنجایی که سخن از موسیقی و بویژه موسیقی دستگاهی ایران است ریزه کاری ها و توانایی گفتار موسیقایی نیز به همان اندازه ی ساختار موسیقی دارای جایگاه است. بهر روی نواخته ی نور علی خان برومند که با تار است در دسترس میباشد. سرکار داریوش طلایی نوازنده ی زبردست تار و سه تار که نزد ایشان ردیف را آموخته است ردیف میرزا عبدالله را با گونه ای نو از نوانگاری موسیقی دستگاهی نگاشته و به چاپ رسانده است. کار کردن با نوانگاری داریوش طلایی آسان و در شناخت ساختار پاره های سازنده ی هر گوشه بسیار سودمند است هر چند که در این نوانگاری به شماری از ریزه کاری های نوازندگی به اندازه ی بایسته پرداخته نشده است. افزون بر نوانگاری ایشان ردیف میرزا عبداله را با سه تار به زیبایی و چابکی نواخته اند هر چند در بخش هایی شاید می توانست دیگرگونه باشد و به سه تار نوازی کهن نزدیک تر، همان است که باز پیشنهاد میشود به سه تار نوازی ابوالحسن خان صبا گوش فرا داده شود. گاهی در گفتار موسیقایی به مانند گوشه ی شکسته در ماهور کاستی هایی در نوای ناله و یا مالش دیده می شود و گاه در پیاده سازی و سازگاری گوشه ها با ساز سه تار به مانند چهارمضراب همایون و یا نوا. خوب است که سه تارنوازانی پیدا شوند که به این زمینه ها نیز بپردازند و کار ارزمند ایشان را دنبال کنند و به جایگاهی درخور تر برسانند.


نمونه ای از نواخته ی داریوش طلایی از ردیف میرزاعبداله
گوش فرا دهید به گوشه ی راک هندی از دستگاه ماهور


در پایان می خواهم یادآوری کنم که با تلاش بنیاد پایور رونوشتی از ردیف میرزا عبداله با نگارش ابوالحسن خان صبا چاپ شده است که می تواند سرچشمه ی ارزمند دیگری برای دوست داران موسیقی دستگاهی ایران باشد.

ردیف درویش خان

بازگفتی از ردیف موسیقی دستگاهی ایران را که لطف اله خان مفخم پایان بازنگاری کرده و به چاپ رسانده است از آنِ درویش خان است. این ردیف را موسی خان معروفی به یاری شاگردش سرکار رحمت اله صفایی گردآوری و نوانگاری کرده و رونوشت نخستین آن را برای ساز تار سرو سامان داده بود. لطف اله خان مفخم پایان از روی دست نوشته ی موسی خان معروفی رونوشتی نو آماده کرده است که به یک پرده ی بالاتر جا به جا شده است. خواست او رونوشتی از ردیف برای ساز ویولن بوده است. در ردیف درویش خان در گوشه ها از سروده های پارسی که بر روی بخش هایی از آنها پیاده شده بهره برده شده است شاید بتوان گفت به گونه ای آوازی شده و یا اینکه درویش خان خواستش این بوده که با خواندن بخشی از گوشه ها همراه با سروده های پیاده شده بر روی آنها آموزش را برای شاگردان آسان تر نماید و یا که ریخت آوازی گونه ی خود را از دست ندهد. بهر روی این گنجینه نیز می تواند برای کسانی که دوست دارند خوانش های دیگری از ردیف را بررسی کنند و از آن بهره برند می تواند بسیار با ارزش باشد. اینگونه پیداست که نواخته ای از این ردیف گرفته نشده است تا که دریافتی شنیداری از چگونگی آن به دست آوریم. این ردیف می تواند ابزاری باشد برای ساخته و پرداخته کردن یک ردیف برای سازهایی که ردیف آنها از روی ردیف دیگر سازها گرفته شده است. تلاشی برای سامان دادن ردیفی که با ساختار سازی که می خواهیم با آن این ردیف را بنوازیم سازگار شود. برای نمونه می توان از سازهای بربط و یا کمانچه نام برد.


نوانگاری گنجینه ی سازی درویش خان و یا همان ردیف موسیقی دستگاهی ایران
نوانگاری به دست سرکار دکتر لطف اله مفخم پایان انجام شده است


ردیف گردآوری شده به دست موسی خان معروفی

موسی خان معروفی در ردیفی که گردآوری کرده است از همه ی آن ردیفهایی که در دسترس داشته بهره برده است، چه نوانگاری هایی که از دیگران بوده برای نمونه ردیف نوانگاری شده به دست مهدی قلی خان هدایت و چه نوانگاری هایی که خود انجام داده بوده. این ردیف آمیزه و گزیده ای از ردیف های میرزا عبداله، میرزا حسین قلی و درویش خان است و سامان دهی و چیدمان گوشه های هر دستگاه یا آواز ولی از موسی خان معروفی است. در این ردیف گاهی از یک گوشه چند گونه و خوانش آورده شده است. تنها اینکه در این ردیف به ریزه کاری ها کمتر پرداخته شده است. این ردیف را سلیمان خان روح افزا نواخته است که می توان از گوش سپردن به آن بهره برد ولی باید یادآوری کنم که ایشان این ردیف را با سبک نوازندگی ویژه به خودش نواخته همان است که در جاهایی نواخته ی ایشان دیگرگونگی هایی با آنچه نگاشته شده دارد. نوانگاری این ردیف نیز به چاپ رسیده و در دسترس است. و گفتار پایانی اینکه این ردیف پر شمار ترین ردیف در دسترس است.


نمونه ای از نواخته ی سلیمان خان روح افزا . دستگاه راست پنجگاه

نمونه ای از نواخته ی یحیی خان زرپنجه . دستگاه ماهور
بخشهای آغازین آن مانندی های به گوشه های چهارمضراب و کرشمه از ردیف بالا دارد اینگونه نیز میتوان ردیف را نواخت


ردیف عبداله خان دوامی

اکنون می پردازیم به ردیف آوازی عبداله دوامی که نخستین ردیف فراهم و گردآوری شده برای آواز می باشد. عبداله خان دوامی در گذر زمان تلاش کرد که گوشه های موسیقی دستگاهی را گردآوری کند و بر پایه ی چشایی و دانش موسیقاییش ساخته و پرداخته کند و بر پایه ی ردیف موسیقی دستگاهی در دستگاه ها و آوازها کنار هم جای دهد تا اینکه سرانجام یک ردیف آوازی پدید آید. اینگونه که پیداست یکی از برجسته ترین سرچشمه ها ی کار او ردیف جناب میرزا بوده ولی هر جا که پاره ای موسیقایی، چه یک گوشه باشد یا یک چهچه ی ویژه می شنید تلاش می کرد که آن را بیاموزد و در یادداشت خود نگاه دارد. شماری از گوشه های سازی را نیز به گونه ی آوازیشان دگرگون کرد. او شاگرد علی خان نایب السلطنه، میرزا عبداله، میرزا حسین قلی، درویش خان، حسین خان اسمعیل زاده و دیگران بوده است. عبداله خان دوامی ردیفش را در کهنسالی خواند و سرکار فرامرز پایور ردیف ایشان را به زیبایی و با ریزبینی نوانگاری کرد که هر دوی این کارها می تواند سرچشمه ی ارزمندی باشد برای هنرجویان آواز برای یادگیری ردیف آوازی موسیقی دستگاهی ایران .این نکته را نباید فراموش کرد که زمان نوانگاری سرکار فرامرز پایور برای سالهای پیش از گرفته شدن نوای این ردیف است همان است که نوانگاری انجام شده به گونه ای گسترده تر از نواگرفته ی این ردیف است. برای نمونه در نوانگاری دو گونه ماوراء النهر آورده شده و نام گذاری هایی دیده می شود که در نواگرفته ی کار دیده نمی شود.

یادآوری این نکته شاید برای خوانندگان گرامی سودمند باشد که عبداله خان دوامی در گردآوری ترانه های موسیقی دستگاهی ایران نیز بسیار کوشا بود و گردآمده ای از این کارها را در یاد داشت. بخش دیگر نوشتار ارزمند سرکار فرامز خان پایور نوانگاری این ترانه ها می باشد. روزی در خانه ی سرکار امیر هوشنگ ابتهاج سایه در تهران بودیم که داستان گرفتن نوای این سرودها و یا ترانه ها پیش کشیده شد. اینگونه یادم هست که ایشان گفتند پیش بینی شده بود که سازمان رادیو و تلویزیون ملی یا بهر روی سازمانی کشوری سرودها یی را که عبداله خان دوامی از روزگار جوانی گردآوری کرده و در یاد دارد بگیرند و در بایگانی نگاهداری کنند برای آیندگان. ولی در میانه ی راه به گونه ای کار نیمه کاره می ماند نمی دانم چه پیش می آید که سرکار محمد رضا شجریان عبداله خان دوامی را به گونه ای پذیرا می کنند که او سرودها را بگیرند شاید با این نام که ایشان را گمارده اند که این کار را به سرانجام برسانند. همین می شود که ترانه ها و یا سرودها گرفته می شوند ولی به جای نگهداری در بایگانی رادیو یا سازمانی هنری در نزد سرکار محمد رضا شجریان می مانند و ایشان هیچ گاه تلاشی برای پخش کردن چنین گنجینه ی موسیقایی ای نمی کنند، بمانند ردیف نواخته شده به دست اسماعیل خان قهرمانی که در نزد سرکار نور علی برومند گرفتار می مانند. باشد که بازماندگان آنها از روی مهر به فرهنگ سرزمینشان با پخش کردن این کارها دوستداران فرهنگ ایران بویژه موسیقی دستگاهی را خشنود و بهره مند نمایند.


نمونه ای از خوانده ی عبداله خان دوامی در دستگاه راست پنجگاه


ردیفهایی که در نوشتار بالا از آنها سخن رفت آشنایی با شماری از ردیفهای بنیادین موسیقی دستگاهی ایران بود. وگرنه بر من روشن است که ردیفهای دیگری نیز هستند که پرداختن به آنها سودمند خواهد بود. برای نمونه ردیف آوازی سرکار محمود کریمی که خود خوانده اند و موسیقی شناس گرامی محمد تقی مسعودیه آن را به زیبایی نوانگاری کرده اند و یا ردیف سازی مرتضی خان نی داوود که خود نواخته اند و سرکار اشکان غفوری آن را نوانگاری کرده اند و هم ردیفی که سعید خان هرمزی نواخته اند و دیگر ردیفها که بررسی هر کدام می تواند بخشی نغز و دلکش به دانسته های پیشین ما از ردیف های یاد شده بیافزایند.

سرزمین ایران و نوای تار

پویا نگاره های کوتاهی از دیدنی های ایران همراه با نوای تار
نوازندگی تار از پرهام ناصح پور در آواز ابوعطا
تماشا کنید!